تطور و تحول نام قندهار از ارغنداب تا کندهار

کاندید اکادمیسین سیستانی

147

تطوروتحول نامهای جاها وشهرها جزئی از مباحث جغرافیای تاریخی اند.یکی از جاهای که نام آن درطول تاریخ دچارتغییروتحول فروان شده قندهاراست. قندهار يکى ازواد‌ى هاى سرسبزو حاصلخيز در جنوب غرب افغانستان است. مستشرق انگليسى، لسترنج مى‌نويسدکه، کرسى آن درقرون وسطى «پنجوائى» واقع در ملتقاى دو رودخانه ترنک وارغنداب بود. قندهار را در منابع اسلامى در قرون وسطى، الرّخج (معرب اراکوزياى يونانى والرخوت پهلوى والرخذفارسى) مى‌ناميدند وبعدها قندهارناميده شد.(لسترنج، جغرافياى تاريخى سرزمين‌هاى خلافت شرقى، ترجمه محمود عرفان، ص ٣٤٥)

بنابرروايت های تاریخی، رود ارغنداب  دراوستا( کتاب مقدس زرتشتیان باقی مانده از800 تا  1200 ق.م) بشكل “هراخواتيHarkhuati” آمده است وهمین نام در كتيبه هاي داريوش یکم درقرن پنجم قبل ازمیلاد بصورت «هرااوواتي Harauvati» ذکرشده و جغرافيه نگاران كلاسيك يونان آنرا به املاي (اراكوزيا) تلفظ كرده بر ايالت قندهار اطلاق كرده اند.( ابراهیم پورداود، يشت ها، ج 2، ص 235)

«هراخواتي»” اوستا، درسانسکریت(کتاب مقدس هندوها) بصورت “سراسواتیSarasauati” یاد شده و آقای داکترسیاه سنگ در مقالتی  زیرعنوان”نازنین گمشده درمیان هیمالیا وهیرمند” ازرودخانه “سراسواتی” بحث رانده ومتذکرشده که:”برخی گـفته اند: ريشـــهء فرا /سـانسکــريتي اين نام “هـره وتي” اوســتايي اســت، و افزوده شــده که در روزگار هخامنشــيان “هـــره هووتي” نام کهن درياي “ارغنداب” بود و ارغنداب پرترين آبراه هيرمند.”(ویب سایت کابل ناتهه، شماره ۵۹)

در تاريخ سيستان یکی از مهمترین کتب تاریخی  از  اين رودخانه بصورت « رُخَدرود» ياد شده ومحقق بلندمرتبت ملکاالشعرا بهار  مصحح  تاریخ سیستان علاوه مي كند كه تلفظ قديم آن «رُخَد» (بضم اول و فتح ثاني ) بوده و ماخوذ از «اراخوزياي » فرس قديم و «رخوت » پهلوي است كه عربها آنرا «الرُخُج » كرده اند.( تاريخ سيستان ، ص 17 )

واما « کندهار»،بنابر تحقیقات داکتر بلیو،  در اصل از نام یکی از قبایل معروف پشتون که هندیان آنها را “گنداری” یا “گندهاری” وسرزمین شان را”گندهارا” می نامیدند، گرفته شده است. گندهاریها در مصب رود کابل از پشاور تا  سند پراکنده بودند. پس از آنکه این قبیله براثر هجوم اقوام دیگر، از گندهارا مجبور به مهاجرت به حوزه ارغنداب وترنک شده اند، خود را کندهاری وسرزمین خود را کندهار نامیده اند.

داکتر”بلیو” محقق انگلیس که کتابهای زیادی در مورد مردم وقبایل افغانستان نوشته، در مورد ریشه نام کندهار اشاره میکند ومیگوید که در قرون پنجم وششم میلادی، براثر هجوم اقوام سکائی، یک مهاجرت عظیم کتلوی درهند صورت گرفت.کتله مهاجرین هندی که ازاندوس( سند)  به وادی ارغنداب و هلمند مهاجرت کردند دارای مذهب بودائی بودند، آنها از ترس تهاجم سکائی ها منطقه بومی خود را گذاشته وفقط مقدس ترین اثرمعنوی خود یعنی “ظرف آب بودا” را باخود آوردند.این اثر[یک دیگ سنگی بزرگ که گنجایش گوشت چندتا گاورا داشت] برنگ سبز تیره ومارپیچ شکلی است که در۱۸۷۲ من آنرا دریک زیارت کوچک گمنام اسلامی که در چندقدمی خرابه های شهر کهنه کندهار قرارداشت دیده ام.

 بلیو درادامه  می افزاید: مهاجرین هندی که از اندوس مهاجرت نموده ودر وادی ارغنداب مسکن گزین شدند، توسط مورخین یونانی بنام «گنداری» وایالت آنها «گنداریا» یاد دشده اند.نویسندگان هندی، آنها را «گندهاری» وایالت شانرا «گندهارا» نامیده اند.این مهاجرین قدیمی نه تنها نام گندهار یا کندهار و یا کندهارا  را به مرکز جدید سکونت خویش دادند وفرمانروائی کردند، بلکه درحقیقت پس از ده قرن یک نیروی قوی را دوباره بخانه اولی ایشان فرستادند. این نیروی قوی[مسلمانان] که کاملا غافل از مادر وطن خویش و بواسطه اسلام تجدید شده بودند باهم قومان خود ودیگران یک سان عمل نموده وبدون تفاوت آنها رامنحیث کافران وهندوها مورد خشونت قراردادند. (داکتربیلو، نژادهای افغانستان، ترجمه سهیل سبزواری، سایت آریائی )

به ارتباط  تذکر داکتر”بلیو” باید گفت که اقوام سکائی پس از آنکه  پارتها جلو پيشروی آنها را بسوی غرب خراسان گرفتند، درسالهای (۱۲۸- ۱۲۴ق.م)به “درنگيانا” فرود آمدند و نام خود را به آن سرزمين دادند که بنام «ساکستان، سجستان ، سيستان) ياد شد. حکمروايان سکائی ،تقريباً هفتاد سال در جنوب هندوکش از سيستان تا اراکوزيا واز آنجا تا تاکسيلا و پشاور و پنجاب حکمروائی نمودند و اولين شاه از اين خاندان «موئيس ۱۲۰-۷۲ ق.م) و آخرين آن ازيليرس (حدود ۴۵-۴۰ ق.م)ناميده ميشد و در دنباله اين سلاله، از ميان خاندان سورن پهلوی درسيستان نام آور ترين شاه نيمه سکائی و نيمه پارتی «گندوفار» (دوران حکومت ۱۹- ۴۸ م) است که از ارغنداب تا پشاور و پنجاب حکومت ميکرد. اين شخص معاصر کجوله کدفيزس(۴۰-۷۰م)، رئيس خاندان کوشانی های بزرگ است. با ظهور کوشانیهای بزرگ وبخصوص روی کارآمدن کنیشکا(شاه گندهارا) وفتوحات شان برشمال هند در اواخرقرن اول میلادی، گلیم قدرت سکائیها در هند جمع گردید.( تاریخ افغانستان،ج۲، فصل های هفتم وهشتم)

مرحوم  کهزاد میگوید: بنابرروایت هرودوت مؤرخ یونانی (٤٢۵-٤٨٦ق.م)چهار قبیله معروف بنامهای:گندهاری،اپاریتی ، ستاگیدی، و دادیک، در«پکتیس» یا «پکتویس» (پکتیکا)  با خصوصیات ذیل زندگانی داشتند.

١- گندهاریها  Gandhari: باشندگان گندهارا،درسر زمینی که از کابل تا درۀ سند را احتوا میکرد، زندگی میکردند. گندهاریها بارها ازحوزه شرقی رود کابل به نقاط دیگرمهاجرت کرده اند. از آنجمله به حوزۀ رود «سراسواتیSarsavati» یا «هرااواتی Harauvati» (رودارغنداب) یعنی در وادی قندهار مهاجرت کردند. گندهاریها در آخرین مهاجرت خود به حوزۀ ارغنداب، دراثر فتوحات کوشانیها [کدفیزس دوم در اواخر قرن اول میلادی و رویکار آمدن کنیشکا-۱۲۰-۱۶۰ میلادی] ازباخترتا سند، کاسۀ آب «فـوFo» از یادگارهای مهم بودا را با خود از اندوس علیا (پشاور) به وادی ارغنداب بردند.

٢-ستاگیدیها Satagydda : یکی از کهن ترین اقوام کشورما است که «هرودوت» وبطلیموس هردو از آن نام برده اند. هرودوت آنها را با گندهاریها مربوط وجزء یک ولایت میشماردومیگوید که ستاگیدیها با اهالی اراکوزی (کندهار)هم تماس داشتند.قرار نظر «آندره برتلو» ایشان در کوه های پاروپامیزس وحوزه علیای هیرمند ونقطه ایکه حالا غزنی درآن آباد است، بود وباش داشتند.

3-اپاریتی ها Aparitae: قومی بوده که در دامنه های جنوبی سپینغرمی زیستند. «بیلو» درکتاب نژادهای افغانستان، ایشان را همین«اپریدی»ها میداند و«افریدیها» امروز یکی ازقبایل بزرگ ومعروف پشتون است که در دوطرف دره خیبر زندگی دارند.( کهزاد: تاریخ افغانستان،ج۱، صفحات ۹۱-٩٧،١٠٠)

 بدینسان تحقیقیات  مرحوم کهزاد به استناد نوشته های هردوت نشان میدهدکه: چهار قبیله معروف گندهاری، اپاریتی ، ستاگیدی، و دادیک در وادی ها و دره های جنوب پاروپامیزاد یعنی در جنوب وادی غزنی تا پشاور سکونت داشته اند. واز جمله “گندهاریها”  درحوالی پشاورتا سند زندگی میکردند که  دراثر هجوم کوشانیها در قرن اول میلادی عده یی از مردم گندهارا از سند و پشاور به وادی ارغنداب مهاجرت کردند وکاسه” آب بودا” را هم با خود به کندهار آوردند. (کهزاد،تاریخ افغانستان، ج۱،ص ۱۰۰)

  بنابرین نام قندهار، برگرفته از نام گندهارا است که اعراب آنرامعرب کرده وبگونه قندهار تلفظ نمودند و به همین املا تا امروز درمتون عربی وفارسی و پشتو دیده میشود. به نظرمن صورت درست املای این کلمه “کندهار” است ونویسندگان ما می بایستی اسم قندهار را، بشکل کندهار که به اصل وریشه نام “گندهارا” نزدیک تراست، بنویسند،زیرا مردم بومی نیزکلمه قندهار را بشکل”کندهار” تلفظ میکنند نه بصورت قندهار،از این لحاظ بهتراست شکل کندهار را مرجح دانست.

“اولاف کاروOlaf Caroe” محقق انگلیسی میگوید، سوال اساسی اینست که نام ولایت جنوبی افغانستان(کندهار) چگونه پیدا شد؟ وسپس خودجواب میدهد که : دراین هیچ شک نیست که کندهار عصر محمودعزنوی در قرن یازدهم میلادی که البیرونی از آن یاد میکند، گندهارا  است نه شهر موجوده قندهار که شکل عربی شده گندهارا است. کارو، می افزاید که در آثارتمام نویسندگان مسلمان ذکراین شهر دیده نمیشود. واگر شهر قندهار موجود هم بوده باشد، از اهمیت  قابل توجهی برخوردارنبوده است.کاروسپس گفتۀ بیلوBellew را تکرار میکندکه به عقیده او، کندهار توسط مهاجرین  گندهارا ساخته شده که از دست تهاجم بیگانگان مجبور به فرار و به قندهارآمده مسکون شده بودند.

کارو میگوید: ” … قندهار تذکره نویسان عربی شکل معرب نام(گندهارا) است.کندهار متذکره مسعودی والبیرونی با کندهار موجوده هیچ ارتباطی ندارد. دراینجا برای تائید نظربیلو یک دلیل خوب موجود است بدین معنی که هنگامی که ازگندهارا مردم مجبور به مهاجرت به سرزمین جدید شدند، نام گندهارا را باخود بردند. این مهاجرت درقرن پنجم میلادی صورت گرفته بود و آن هنگامی است که یفتلیها گندهارا را متصرف شدند وسیاح چینائی”سنگ یون” در سال ۵۲۰ میلادی به آنجا سفرکرده بود و به این موضوع اشاره کرده است. کچکول بودا که در زیارت سلطان ویس قندهار(تاسال ۱۸۷۲) نگهداشته میشد، احتمال دارد که توسط کدام صوفی بودائی مهاجر به اینجا آورده شده باشد. بیلو این کاسه را در ۱۸۷۲ در همان زیارت دیده بودکه بعدها به موزیم کابل انتقال داده شد. (اولف کارو،پشتانه، ترجمه پشتو از جنرال شیرمحمدکریمی،ص۲۶۱-۲۶۲چاپ پشاور۲۰۰۷)

اولاف کارو، در ادامه بحث قندهارشرح  میدهد که: شهر قندهار بعد از آن ساخته شد که علاءالدین جهانسوز بست را درسال ۱۱۵۰ با خاک برابر کرد. قندهار در عهدحکمرانی آل کرت از دست نشاندگان چغتائی، در سال۶۸۰قمری/ ۱۲۸۱ میلادی فتح شد. بعداً از طرف تیمورلنگ تسخیرگردید وبه نواسه او پیرمحمد تعلق گرفت. سپس جزوقلمرو سلطان حسین بایقرا(۱۴۳۸- ۱۵۰۵م) شد.سلطان حسین بایقرا خودش مغول وپسرعم بابُربود. درزمان سلطان حسین بایقرا برای اولین بار نام قندهار در مسکوکات ظاهرگردید. بعد از مرگ سلطان حسین بایقرا قندهاربازهم در دست خاندان تیموری باقی ماند،مگر ازسه سمت مورد تهدید قرارگرفت. شیبک خان از ازبکان ماوراء النهر،شاه اسماعیل صفوی از ایران و بابر درکابل، هریک میخواستند کندهار را درتصرف خود داشته باشند. (همان منبع، ص۲۶۴)

نتیجه :

از آنچه گفته آمدیم به این نتیجه میرسیم که : نام  قندهار بنابرکتاب اوستا ، «هرااوخواتی» نام رودارغنداب بوده است. و این «هراخواتی» درکتیبه های هخامنشی ها بشکل «اراخوزیا» ذکرشده و یونانیان همین اراخوزیا را بشکل «اراکوزیا» خوانده اند.درعهد ساسانیان «اراکوزیا- اراخوزیا» بصورت «رخوت» یاد می شده وسپس همین رخوت پهلوی درفارسی بصورت «رخُذ» و«رخد» در آمده واعراب همین رخذ ورخد را معرب کرده «الرّخَج» ساخته اند.واما  «قندهار» معرب «کندهار» است و کندهار صورت متحول «گندهارا» ماخوذ از نام قبیلۀ «گندهاری» مسکون در مصب رودکابل است.

بعد ازویرانی شهر بست توسط پادشاه غور علاءالدین جهانسوز درسال 1150، شهرقندهار اعمار شده است. شهرقندهار دو مرتبه یکی در حملۀ مغولها در قرن سیزدهم وباردیگر در اخیرقرن چهاردهم توسط تیمورلنگ ویران گردیده است ولی مردم آنرا دوباره ترمیم واستحکام بخشیده اند. چنانکه در قرنهای شانزدهم وهفدهم لشکرهای پنجاه هزارنفری مغولها هم از فتح آن عاجز بودند.وحتی نادرافشار با هشتاد هزار نفری خود هم نتوانست به اسانی آنرا تسخیرکند تا آنکه بعداز ده ماه محاصرۀ شهر بنابرخیانت یکی ازاهالی قندهار و راهنمائی راه دخول دشمن شهر فبدست نادرافشارافتاد.

پایان

به پاسخ آقای سید هاشم سدید

زموږ انګلیسي ویبپاڼه: 

د دعوت رسنیز مرکز ملاتړ وکړئ
له موږ سره د مرستې همدا وخت دی. هره مرسته، که لږه وي یا ډیره، زموږ رسنیز کارونه او هڅې پیاوړی کوي، زموږ راتلونکی ساتي او زموږ د لا ښه خدمت زمینه برابروي. د دعوت رسنیز مرکز سره د لږ تر لږه $/10 ډالر یا په ډیرې مرستې کولو ملاتړ وکړئ. دا ستاسو یوازې یوه دقیقه وخت نیسي. او هم کولی شئ هره میاشت له موږ سره منظمه مرسته وکړئ. مننه

د دعوت بانکي پتهDNB Bank AC # 0530 2294668 :
له ناروې بهر د نړیوالو تادیاتو حساب: NO15 0530 2294 668
د ویپس شمېره Vipps: #557320 :

Support Dawat Media Center

If there were ever a time to join us, it is now. Every contribution, however big or small, powers our journalism and sustains our future. Support the Dawat Media Center from as little as $/€10 – it only takes a minute. If you can, please consider supporting us with a regular amount each month. Thank you
DNB Bank AC # 0530 2294668
Account for international payments: NO15 0530 2294 668
Vipps: #557320

Comments are closed.