به پاسخ آقای سید هاشم سدید

کاندید اکادمیسین سیستانی 

110

به پاسخ آقای سید هاشم سدید

(کسی که بر قیام کابل برضد تجاوز انگلیس برافغانستان اعتراض دارد)

 

آقای سید هاشم سديد در فیسبوک خود برمقاله من (روزهای خوب وبد تاریخی- به یادقیام کابل در نومبر1841) که در تاریخ 5/11/2025در دعوت میدیا و افغان جرمن آنلاین به نشر رسیده اعتراض کرده از من سوالاتی نموده که مختصرمتن آن چنین است:

«آقای اکادمیسن!

 اول) یکی از نوشته های تان را خواندم. وقتی می گوئید هر کشور یا ملتی حق دارد در برابر تهاجم و تعارض کشور یا کشور های بیگانه تا حصول آزادی از خود دفاع کند.در مورد انگلیس ها، که با آنها به مثابه متجاوزین برخورد هائی داشتیم، من باری مطالبی نوشته بودم، که خوشبختانه شما هم آن را خوانده اید و از حسن اتفاق مورد تأئید تان نیز هم قرار گرفته بودند. آقای سدید می افزاید: جنگ و کشت و کشتار برای آزادی و دفع بیگانه باید تا وقتی مورد تأئید باشد، که توافقنامه صلح میان دو طرف امضاء نشده باشد. بعد امضای پیمان صلح، زیر قول خود زدن و به کشتار عساکر و عمله و فعله دشمن که در حال خروج از کشور هستند دست زدن، آیا عملی است که باید از آن دفاع کنیم؟ به نظر من این عمل هم خیانت است و هم جنایت. » دراینجا کلمات خیانت وجنایت متوجه وزیر اکبرخان است. (درهمینجا باید گفت که شرطنامه خروج فوری انگلیسها ازکشور، قراردادصلح نبود بلکه  دستورمشروط بجانب مغلوب بود. سیستانی)

 دوم) وقتی شما تهاجم و تجاوز به کشور خود را ناانسانی و جنایت می خوانید، چگونه از تهاجم و تجاوز احمدخان[احمددشاه درانی] و محمود غزنوی(سلطان محمودغزنوی] به هند، که کاری هم به کار ما نداشت و نه ما را مورد تاخت و تاز و چور و چپاول قرار داده بود، مورد تمجید قرار می دهید آیا فکر نمی کنید که این گونه برخورد شما همان برخورد ‹یک بام و دو هوا است؟›

و حرف آخر: آیا فکر نمی کنید مردانی در مقام و منزلت و سن شما باید اخلاقا” بیشتر به گفتن حقایق بپردازند تا به توجه به زبان و قوم و قبیله یا دلخوشی چهار تا کله خشک فاشیست؟ ٢٨ عقرب ١٤٠٤»

  آقای سدید!  بخاطردارم که 12 سال قبل (درسال 2013 ) من طی مقالتی تجاوز انگلیسها را تقبیح کرده بودم وشما همین گونه اعتراضات خود را مطرح کرده بودید  وحتی عساکرانگلیس را (عساکراسیر)نامیده بودید ومن بجواب شما اینطورپرداخته بودم :اولاً، قشون  انگلیسی که کابل را ترک گفتند،اسیر نبودند، بلکه همه مسلح با توپ وتفنگ بودند که در طول راه برضد حملات ناگهانی جنگجویان افغان از سلاح دست داشته خود استفاده میکردند وطبعاً تلفات بسیاری به مجاهدین افغان نیز وارد کردند. هیئت افغانی یعنی سردار اکبرخان وسردار سلطان احمدخان ومحمدشاه خان بابکر خیل خود را مکلف به حمایت از آن عده اسرای انگلیسی میدانستند که جنرال الفنستن آنها را تحت حمایت هیئت افغانی قرار داده بود وتعداد شان بقول موهنلال به 65 تن میرسید. همچنان افراد مریض یا مجروحان انگلیسی نیز خود را در حمایت هیئت افغانی قرار میدادند،چنانکه شخص جنرال الفنستن وبریدمن ایرکه زخمی شده بودند، خود را به هیئت افغانی تسلیم کردند وبجان امان یافتند مگرجنرال الفنستن دیر دوام نیاورد و در راه جان دادولی بریدمن ایر،زنده ماند وبه نگارش خاطرات خودپرداخت.

جهاد برضد متجاوزین چه انگلیس وچه روس وچه امریکا و ناتو، درافغانستان همواره برمحور باورهای اسلامی واحساس ملی استوار بوده است ودین اسلام درتمام قیامها برضد کفارنقش محوری ومرکزی را داشته است. آیات قرآنی محتوا ومضمون جهاد را میسازد وبدون تبلیغات دینی هیچ قیامی در افغانستان اسلامی براه نیفتاده است. سوگند به قرآن یک تعهد دینی است که مسلمانان را برای بسررساندن آن تعهد، وادار به انجام عملی مینماید. کلمات «غازی» و« شهید » و«کفار» و«غنیمت» و«اسیر» و«برده» و «فتح» و«نصرت» و«بهشت» و «دوزخ» همه اصطلاحات  خاص جهاد مسلمانان علیه کفار است.

درآن زمان  روحانیون ، قشون انگلیس را کافر حربی وقتل آنها را برمسلمانان از وظایف دینی تبلیغ میکردند.بنابرین کشتن کافر حربی برای مجاهدین اسلام یک امر شرعی  ودارای چند مفاد بود: یکی اگر کافری را می کشتند غازی نامیده میشدند وپاداش آن در آخرت بهشت بود. دوم اگر کشته میشدند، شهید به حساب میرفتند که پاداش آن هم درپایان مرگ بهشت بود. وسوم شرکت در جهادسود مادی نیز به همراه داشت که همانا غنایم جنگی است وغازی میتوانست سهمی از این غنایم داشته باشد.

یک دلیل مهم دیگر اینست که کسانی که برعساکرانگلیسی درطول راه حمله میکردند افراد تحت فرمان وزیراکبرخان نبودند بلکه جنگجویان داوطلب غازی شدنن و شهادت بودند که به شوق رفتن به بهشت بصورت گوریلایی برسپاه دشمن حمله میکردند و اغلب کشته میشدند ویا میکشتند . جلوگیری از چنین حملاتی که با انگیزه دینی همراه باشدازتوان هیچ قدرتی پوره نیست تا چی رسد به چند  تن محافظ  وزیراکبرخان.

سومین دلیل عدم جلوگیری ازحملات مجاهدین افغان درطول راه کار آسانی برای هیات همراه افغانی نبود. زیرا ۱۷ هزارعسکر هنګام حرکت با اسپ وشتر وقاطرکاروانی را تشکیل میداد که تقریبن  از ده تا پانزده کیلومتر طول داشت. کنترول این کاروان طویل کم از کم  چندین هزارنفر محافظ ضرورت داشت درحالیکه تعدادافغانهای بدرقه کننده  خیلی محدود و احتمالن از  100نفر بیشترنبودند وآنها هم مکلف به حفاظت از هیات افغانی بسرکردګی وزیراکبرخان وانگلیسهای مریض وعلیلی بودند که به الجای هیات افغانی در آمده بودند.

علاوه بردلایل فوق دلیل دیگریکه هیئت افغانی خود را مکلف به جلوگیری از حملات مجاهدین در طول راه کابل جلال آباد نمی دید، این بود که در شرطنامه خروج فوری قشون انگلیس گفته شده بود که:« تمام ذخایرخود را انگلیسها به افغانها تحویل بدهند.ونیز  تمام توپخانه انگلیسها به استثنای ۶ توپ به افغانها داده شود.»( غبار، ج1،ص ۵۵۹) مگر قوای انگلیس حین حرکت از کابل خلاف متن معاهده بخش بیشتر توپها را با خود نقل دادند و آنهایی را که به افغانها مانده بودند خراب کرده بودند. افزون براین طبق مواد۲ و۳و۴شرطنامه می باید قوای انگلیس مقیم جلال آباد قبل از رسیدن قشون انگلیسی از کابل به جلال آباد، به طرف هند حرکت میکرد وقوای غزنی نیزبه عزم پشاور به طرف کابل حرکت می نمود. وقوای قندهاروقلات ودیگر نقاط به طرف هند مراجعت میکردند. مگر برخلاف مواداین معاهده، نه جنرال نات از قندهار حرکت کرد ونه عساکر انگلیسی مقیم غزنی از مقاومت دست کشید ونه جنرال سیل به فکرتخلیۀ جلال آباد افتاد. بدینسان تعلل در هرقدمی گواه نقض شرطنامه  از سوی انگلیس ها بود. از این روی هیئت افغانی در طول مسیرراه کابل- جلال آباد خود را تنها به حمایت از کسانی مکلف دید که خود را درالجای هیئت افغانی قرارداده بودند وهیچیک از اسرای انگلیسی تحت حمایت هیئت افغانی کشته نشدند،حتی زمانی که محافظ سرداراکبرخان در بدل گرفتن پنجاه هزار روپیه از انگلیسها در جلال آباد،  از پشت سر بر سردار فیرکرد،ولی گلوله به شانه وی اصابت کرد ونمرد، واین خطروجود داشت که در عوض اینکار تمام اسرای انگلیس از دم تیغ هیئت افغانی بگذرند، ولی او این کار را نکرد،وحتی ضارب خود را نیز بخشید ولی سردار سلطان احمدخان ضارب  را گردن زد تا درس عبرتی برای دیگر خاینان باشد. پایان 22/1/ 2013

 

در مورد سوال دوم تان که میگویید  تجاوز برکشورخود را تقبیح میکنید ولی تجاوز سلاطین افغانی چون محمودغزنوی واحمدشاه ابدالی برهند را تقبیح نمی کنید؛

اگرچه  میان جنگ های فیودالی قرون وسطی که اکثراً برملل همسایه صورت میگرفت،  باجنگ های استعماری قرون 19 و20 که از قارۀ دیگری به قاره دیگری سرمیکشید فرق زیاد موجوداست، معهذا  من درهمان سال 2013 درپاسخ به شخصی بنام احمد  دربخش نظرات افغان جرمن آنلاین نوشته بودم :وقتی ما تجاوز را برکشور خود ناروا می انگاریم وآنرا تقبیح میکنیم وقیام علیه متجاوز را یک وجیبه ملی ووظیفۀ وطنی میدانیم، باید به دیگران نیز حق بدهیم تا در مورد تجاوز پادشاهان وفاتحان کشور ما نیز چنین واکنشی از خود نشان بدهند.وطبیعی است که فرزندان هندوستانی وقتی تاریخ خود را ورق میزنند وبه حوادث خونین لشکرکشیهای اجانب به کشور شان میرسند، احساس بدی نسبت به متجاوزین در وجود شان زنده میشود وفاتحان وغارتگران آسیائی و اروپائی را نفرین میکنند ونفرت وانزجار خود را نسبت به آنها ابراز خواهند نمود.

 من لشکرکشی های سلاطین غزنوی وغوری وسدوزائی را فرا تراز روداتک که آخرین سکونتگاه  افغانهاست  بهانه ای برای غارت مردم وبدست آوردن غنیمت های جنگی ازکشور هند دانسته ام. به مقالات من دربارۀ سلطان محمود نگاه کنید.( 23/ 1/ 2013 )

 نوشته اید : حرف آخر: «مردانی در مقام و منزلت و سن شما باید اخلاقا” بیشتر به گفتن حقایق بپردازند تا به توجه به زبان و قوم و قبیله یا دلخوشی چهار تا کله خشک فاشیست؟»

جناب سدید! دراین پراگراف خودبرمن تهمت دروغ نوشتن زده اید آیا میتوانی مثالی از دروغ مرا در همین نوشته مورد بحث برخم بکشید تا «سیه روی شود هرکه دراوغش باشد»؟ علاوه کرده اید که برای «دلخوشی چارتا کله خشک فاشیست؟» نوشته میکنید، اولاً اگربگوئید این چارتا کله خشک کیها اند؟ زیرا من با افرادکله خشک ازجمله طالبان سروکارندارم . من برای هموطنان خود می نویسم که فکرمیکنم از تاریخ آگاهی کمتری دارند خواه این هموطنان ازهم تباران من پشتون باشند یا نباشند ولی برای  هموطنان خود دروغ نمی نویسم.

 بالاخره من میخواهم از شما بپرسم که وقتی شما کشتار قشون متجاوز انگلیس راازطرف وزیراکبرخان یک خیانت ویک جنایت مینامید آیا تجاوز انگلیس  برافغانستان را نیز یک خیانت ویک جنایت میشمارید یا خیر؟ اما این را باید بدانید که قشون انگلیس در راه کابل – جلال آباد بدستور وزیراکبرکشته نشده اند بلکه ازسوی داوطلبان کسب القاب «غازی» و«شهید» و«غنیمت» بقتل رسیده  اند.

21/نومبر/ 2025

پایان

مکثی بر تحقیقات آقای معصوم هوتک دربارۀ شجره نامۀ مخزن افغانی

 

د دعوت رسنیز مرکز ملاتړ وکړئ
له موږ سره د مرستې همدا وخت دی. هره مرسته، که لږه وي یا ډیره، زموږ رسنیز کارونه او هڅې پیاوړی کوي، زموږ راتلونکی ساتي او زموږ د لا ښه خدمت زمینه برابروي. د دعوت رسنیز مرکز سره د لږ تر لږه $/10 ډالر یا په ډیرې مرستې کولو ملاتړ وکړئ. دا ستاسو یوازې یوه دقیقه وخت نیسي. او هم کولی شئ هره میاشت له موږ سره منظمه مرسته وکړئ. مننه

د دعوت بانکي پتهDNB Bank AC # 0530 2294668 :
له ناروې بهر د نړیوالو تادیاتو حساب: NO15 0530 2294 668
د ویپس شمېره Vipps: #557320 :

Support Dawat Media Center

If there were ever a time to join us, it is now. Every contribution, however big or small, powers our journalism and sustains our future. Support the Dawat Media Center from as little as $/€10 – it only takes a minute. If you can, please consider supporting us with a regular amount each month. Thank you
DNB Bank AC # 0530 2294668
Account for international payments: NO15 0530 2294 668
Vipps: #557320

Comments are closed.