مکثی بر تحقیقات آقای معصوم هوتک دربارۀ شجره نامۀ مخزن افغانی
محقق دانشمند محمد معصوم هوتک، رساله یی دارد زیرنام «پشتنی قبیلی او روایتی شجری» که درفصل دوم آن، براصل ونسب پشتونها، بحث نسبتاً جامعی دارد. این بحث چنان مستند،مستدل و منطقی تحقیق شده که بخاطر ارزشمندی آن بخش عمدۀ آنرا اینجا نقل میکنم.
آقای هوتک برای درک بهترموضوع، کارخود را ازمنبع اصلی شجره نسب روایتی پشتونها یعنی از معرفی مخزن افغانی ونویسنده آن شروع میکند و مینویسد که: نعمت الله هروی نورزی درسال ١٠٢٠ هق=١٦١١میلادی کتاب«محزن افغانی » را نوشت. نعمت الله هروی فرزند خواجه حبیب الله هروی است که مدت ٣۵ سال درمحکمه شاهی دولت اکبر(جلال الدین اکبر) امپراتور هندوستان خدمت کرد و درسال١٠٠٣هجری درآگره درگذشت.
از دوران کودکی نعمت الله هروی اطلاعی در دست نیست، مگر اینقدر میدانیم که در سال ٩٩٣ هجری او ناظم کتابخانه عبدالرحیم خان خانان، سپهسالار اکبرپادشاه بود. وقتی شهزاد سلیم (جهانگیر) بجای پدر برتخت سلطنت تکیه زد، نعمت الله هروی را به صفت منشی دربار خودمقرر کرد. نعمت الله دراین مقام ١١ سال خدمت نمود وسپس به خدمت خانجهانخان لودی درآمد. خانجهانخان براو به صفت یک پشتون اعتماد داشت واو را با خود درسفری همراه برد که به قصد آرام کردن غایله مرهته ها به دکن صورت گرفته بود(١٠١٨ق). نعمت الله هروی در این سفربا یک شخصیت آگاه دیگرپشتون یعنی هیبت خان کاکړ معرفت حاصل کرد که او را در نوشتن کتاب «مخزن افغانی» بسیار تشویق وکمک نمود. هیبت خان کاکړ از دوستان نزدیک خانجهان خان بود وازسرگذشت او چیزهایی میدانست که دیگران برآن اطلاعی نداشتند. او اطلاعات فراوانی از اصل ونسب و طرز زندگی ووضعیت اجتماعی پشتونها در اختیار نعمت الله هروی گذاشت. مگر فراموش نباید کرد که مشوق اصلی نوشتن کتاب «مخزن افغانی» شخص خانجهانخان لودی بوده است و به همین دلیل بود که نعمت الله هروی کتاب خود را بعد از تکمیل« تاریخ خانجهانی ومخزن افغانی» نام داد. این بدین معنی است که مسبب اصلی به میان آمدن این تاریخ، خانجهان خان لودی بوده است.( پشتنی قبیلی او روایتی شجری،چاپ ٢٠٠٠ ص١۵-١٦)
آقای هوتک بعد ازاین به معرفی کتاب پرداخته ودرمورد مضمون اصلی کتاب مینویسد:«بنابر روایات مخزن افغانی، پشتونها بنی اسرائیلی اند و دربنی اسرائیل از نسل ساول(طالوت) پنداشته شده اند. گفته میشود که ساول در زمان حضرت اسماعیل (ع) پادشاه بنی اسرائیل بود. ودو پسر داشت که یکی «ارمیا» ودیگری«برخیا»نامیده میشدند. برخیا وزیر حضرت داود بود وارمیا سپهسالارش. پسرارمیا«افغنه» نامداشت که سپهسالار حضرت سلیمان بود و نام پسر ارمیا، آصف بودکه سمت وزارت داشت.خداوند به «افغنه» چهل فرزند داد وبه آصف هژده فرزند.در زمان درگذشت حضرت سلیمان ،از اولاده این دوبرادر یک قبیله بسیار نیرومندی بمیان آمد که در تمام بنی اسرائیل نظیر نداشت. میگویند بنی اسرائیل بعد از فوت حضرت سلیمان به نافرمانی از خدا کمربستند وخداوند «بخت النصر» پادشاه بابل را برآنها مسلط کرد.برخی از قبایل بنی اسرائیل به عربستان وبرخی دیگر به غور مهاجرت کردند. آخرین سرکردۀ یهودیان مهاجر درعربستان، خالد بن ولید بود که نیکۀ مادری برخی از پشتونهاست. واز یهودیان غورآخرین شخصیت نامدار قیس(داماد خالد بن ولید) است.»( همان، ص١٩)
آقای هوتک می افزاید:« این بود مختصری ازروایات مخزن افغانی که بعدها طرفداران ومخالفینی پیدا کرد.وتا قرن نزدهم به حیث یک نظریۀ مسلط وقبول شده دوام آورد. طرفداران این نظریه ، پشتو را شکل متحول زبان عبرانی دانستند وزبان سامی گفتند…. در نیمه اول قرن نزدهم دانشمندان اروپائی نظریۀ بنی اسرائیلی پشتونها را مورد سوال وتحقیق قراردادند وبعد از مطالعات طولانی تاریخی، اتنیکی و زبانشناسی به این نتیجه رسیدند که بگویند نظریۀ یهودی بودن پشتونها بر تهداب محکمی استوار نیست و جوانب اسطوره ئی آن از دور هویدا است. البته در مراحل مختلف تاریخی افراد یا گروهی از اقوام سامی با پشتونها درآمیختند و در این قوم به تحلیل رفته اند، مگر حقیقت اینست که پشتونها نه از قوم سامی اند و نه زبان شان زبان سامی است.( همان ، ص ٢٣ )
آقای هوتک به این نکته نیز اشاره میکند که:«این روایت مخزن افغانی، ماخذ تمام آثاری شده که درباره پشتونها نوشته شده اند.تاریخ مرصع، خلاصة الانساب، صولت افغانی، شوکت افغانی، توزک افغانی، تواریخ خورشیدجهان، دپشتنوتاریخ، ودیگران محتویات مخزن افغانی را گرفته اند. همچنان یک تعداد مولفین غربی نیز بر روایت مخزن افغانی تکیه کرده وآن راویت قبول کرده اند. در میان محققین غربی،رئیس انجمن آسیائی بنگال ویلیام جونزWilliam Jones ، الکساندربرنسAlexander Burnes، ویلیام مورکرافتWilliam Moorcroft، چارلس میسن Charles Masson، جورج روزG.h.rose، والتر بیلیوH.H.Bellew و هنری جورج راورتیH.G.Raverty ، از طرفداران نظریه یهودی بودن پشتونها اند واز آن میان جورج روزار هواداران جدی این نظریه است.در مقابل اینها موناستوارت الفنستون Mounstuart Elphinston، جان ملکم John Malcolm و برنارد دورن Barnard Dornاز مخالفین سرسخت این نظریه هستند وپشتونها را آریائی میدانند.( برای درک نظریات این مستشرقین کتاب ذیقیمت دکتورحبیب الله تژی «پشتانه» برای خواننده بسیار کمک میکند.) (همان،ص٢٠ )
آقای هوتک تناقضات در نظریۀ اسرائیلی بودن را بطور مفصل برشمرده و برخی موارد آن چنین است:
*_ در میان پسران ساول ( طالوت) هیچکسی بنام «ارمیا» نیست، پس فرزندش (افغنه) یک موجود خیالی است.
بقول ظفر کاکاخیل ، در تورات کسی بنام(افغنه)وجود ندارد.
*_ در میان فرزندان ساول بنام برکیا یکتن وجود دارد که صاحب پسری بنام آصف است، ولی اینکه او در عهد حضرت سلیمان وزیر بوده باشد، در تورات هیچگونه اشاره ئی نیست….
*_ محقیقین غربی واز جمله «جورج روز» مدعی است که:«این یک امربسیار عجیب نیست که پشتونها زبان عبرانی خود را فراموش کرده باشند، زیرا وقتی که چند قبیله از مسکن اصلی خود جدا و در یک سرزمین دیگر در میان قبیله یا جمعیت نیرومند و انبوه دیگری داخل شوند وآمیزش پیدا کنند،آنگاه این یک امرعجیب نیست که زبان اصلی خود را از دست بدهند… ده قبیله اسرائیلی … در نهایت به افغانستان رفته اند و پشتونها از نسل همین ده قبیله اند.»
اگر بقول جورج روز، افغانها اولادۀ همین ده قبیله بوده باشند، پس آن جمعیت نیرومند وانبوه کیها بوده اند؟ که این ده قبیله یهود درمیان آنها زبان اصلی خود(عبری) را ازدست داده اند وبجای آن اکنون به زبان پشتو صحبت میکنند. [آن جمعیت هرکه بوده] باید زبان آنها پشتو بوده باشد. آیا این حکم خود اعترافی براین حقیقت نیست که قبل ازنابودی این ده قبیلۀ یهود ، اینجا جماعتی انبوه ازقبایل پشتون زندگی داشتند که زبان شان هم پشتو بوده است؟ [ درهمینجا از جورج روز وامثال اوباید پرسید که چطور ممکن است که قبایل ده گانه که اولاده شان امروز به ملیونها تن رسیده، زبان اصلی خود را چنان فراموش کرده باشند که حتی ده کلمه از زبان اصلی شان هم وجود نداشته باشد تا دلیل و سندی برای تائید نظریه یهودی بودن شان شده میتوانست؟]
آقای هوتک می افزاید: ما میدانیم که سازندۀ این روایت در حاکمیت مغولی زندگی میکرد. در قلمرو این حاکمیت نسبت به کلمه پشتون، لفظ افغان بسیار رواج داشت. در آن زمانه ها، نام افغان نسبت به پشتون بسیار قدیمی وتاریخی به نظر می آمد. بنابرین در خاندان ساول،افسانۀ «ارمیا» و«افغنه» درست شد.اگر برای سازندگان این افسانه، این موضوع روشن می بود که: پشتون= پکتهون[= پختون امروزه] از نام افغان سابقه دار تراست، هیچگاهی نام پسر ارمیا را، «افغنه» نمی گذاشتند، بلکه شبیه پشتون نامی برای پسرش میتراشیدند.( همان،ص٢٨،٢٩)
علل به میان آمدن نظریه اسرائیلی بودن افغانها:
آقای هوتک دراین تحقیق خود دلیل وعلت به وجودآمدن نظریه یهودی بودن افغانها رانیز جستجو کرده وسرنخ آن را چنین بدست میدهد: شجره نسب افغانها توسط نعمت الله هروی در سال ١٠٢٠هجری=١٦١١میلادی ثبت کتاب «مخزن افغانی» شد. نعمت الله هروی از ملازمین خانجهان خان لودی بود که به تشویق او کتاب خود را نوشت. مؤلف حیات افغانی، دپتی محمدحیات خان مینویسد که، خانجهان خان لودی برای معلوم کردن سلسله نسب افغانها، تعدادی از ملازمان خود از قبیل:قطب خان، سرمست خان ابدال، همزه خان توخی، عمرخان کاکر، ظریف خان یوسفزی را به افغانستان فرستاد. آنها این سلسله نسب را از ساول تا قیس عبدالرشید نام به نام بطور مفصل نوشته آوردند. مگرمحمدحیات خان این شجره نسب را زیر سوال برده می پرسدکه: از مرگ ساول تا دونیم هزارسال بعد آیا ممکن است که در یک چنین دوران طولانی یک سلسله نسب مفصل سینه به سینه بدرستی تا زمان ما رسیده باشد؟ جواب این پرسش از نظر مولف حیات افغانی منفی است. او میگوید نسخه قلمی مخزن افغانی را که وی ازآن استفاده کرده، غلام حسین خان علیزی برایش از کتابخانه یک خانواده معتبر کابلی فرستاده بود. در این نسخه علت تصنیف آن چنین بیان شده: یک نفر سفیر از سوی دولت فارس به دربارجهانگیر پادشاه هند آمده بود واو در مورد افغانها گفته بود که اصل ونسب افغانها با نژاد دیوها یکی است وبرای موجه جلوه دادن این گفته اش یکی از کتب معتبر را منبع روایت خود نشان داده بود. این روایت برخان جهان خان لودی سخت تمام شد واو جرگه ای از افراد سرشناس را که نام های شان قبلاً گرفته شد، به قسمت های مختلف افغانستان فرستاد تا اصل ونسب افغانها رامعلوم کرده بیاورند. و آنها به افغانستان رفتند و این نسب نامه را که افغانها رابه نسل یهود پیوند میدهد با خود آوردند.
دراین وقت پادشاهی از دست افغانها درهند رفته بود ونه آن شان وشکوه گذشته برایشان باقی مانده بود ونه جاه ومقامی داشتند. پشتونهای باقیمانده در دربار مغول به بهانه های گوناگون تحت فشار وآزار روحی قرارداشتند، پس درچنین شرایطی که ازناحیه اصل ونسب خود مورد تمسخر و تحقیر قرار میگرفتند، معلومداربود که برای نجات خود از توهین وتمسخر درباریان مغول به جعل یک شجره نسب دست زدند که براساس آن پشتونها از نسل قیس عبدالرشید پنداشته شوند. این رویت افسانوی از سوی آدم های عادی ونافهم به میان نیامده است، بلکه دقت بسیار در بمیان آوردن آن صورت گرفته تا زمینه های عینی روایت های افسانوی را درآن بازتاب دهند و براساس تفکر مسلط آن زمان می باید سلسله نسب افغانها به فرزندان سه گانه حضرت نوح (ع)(حام، سام،یافث) میرسید… در روزگار بمیان آمدن نظریه سامی بودن افغانها، پشتونها درهند با دوقوت روبروبودند، یکی با مغول ودیگری هندوان. بقول ظفرکاکا خیل مغولها و هندوان شجره نسب خود را به حام پسر نوح میرساندند، پشتونها که با مغولها رقابت سیاسی وبا هندوان دشمنی مذهبی داشتند،برای آنکه پیوند خود را با هردوی آنهاگسسته باشند،سلسله نسب خود را به سام ابن نوح رساندند. این کار دو فایده برای شان داشت: یکی برای تسکین عقدۀ مذهبی خود را از هندوان جدا کردند و با عرب که به نظر شان قوم بسیار مقدس پنداشته میشد، پیوند دادند و دوم اینکه جهت ابراز مخالفت با رقبای سیاسی خود تهداب تئوریکی ساختند و برای آنکه به شجره نسب خود رنگ وصبغه منطقی داده باشند، در میان اولادۀ ساول، شخصی بنام «افغنه» را اضافه کردند. (همان،ص ٣٠-٣٢ )
آقای هوتک در پایان رساله اش یک نتیجه گیری علمی نموده مینگارد: به نظر من اصل ونسب اقوام وقبایل افغان(پشتون) وهمچنان در باره شجره نامه روایتی آنها تحقیقات سالهای اخیر که نوشته حاضر حلقه کوچکی از این سلسله است، بطور قاطع برچند موضوع ذیل نقطه پایان میگذارد:
*_ نظریه سامی بودن افغانها(پشتونها)برمبنای علمی استوار نیست، بلکه پشتونها آریائی الاصل اند. در طول تاریخ ممکن است گروپ های قومی سامی نژاد با آنها مخلوط شده باشند، [اگرشده باشند] عیبی ندارد.
*_ پیوند پشتونها با قیس عبدالرشید یک روایت افسانوی است وقابل قبول نیست.در شجره های روایتی که از قیس تذکر رفته، آن تذکر باید بارتباط« کوه کسی» وقوم کاسی وبه همین نام دره ای درغور مورد مطالعه قرارگیرند، نه اینکه ازآن به صورت یک نام عبرانی برای توجیه اسرائیلی بودن پشتونها استفاده شود.
*_ در مورد نام غلجائی، افسانه ساخته شده، نه قابل قبول است ونه قابل تکرار.
*_ غلجی وخلجی ، دو نام یک قوم است وجدا کردن آنها نه قابل قبول است ونه قابل تکرار.
*_ پشتون، افغان، پتهان، روهیله، نام های مختلف وجداگانه یک واحد اتنیکی اند که ازآن میان، کلمه افغان به پیمانۀ وسیع تری برای تمام اتباع افغانستان به عنوان هویت ملی قبول شده است وعلاوه بر پشتونها، برتمام اقوام واتنیک هایی که در ساحه جغرافیائی وسیاسی افغانستان زندگی میکنند، اطلاق میشود.
*_ پشتونها، تنها فرزندان سره بن، غرغشت وبیت نیکه نیستند، در میان پشتونها برخی از اقوام چنان بزرگ وکثیرالاعده اند که مصداق آن را در ضرب المثل (پورته آسمان، کشته سلیمان= بالا آسمان، پائین سلیمان خیل)دیده میتوانیم.
*_ زبان پشتونها( پشتو) از زبانهای هندواروپائی از شاخه شرقی به گروپ زبانهای اوستائی تعلق دارد. این موضوع به مثابه یک حقیقت انکار ناپذیر قبول شده که دانشمندان شرق وغرب برآن متفق الرأیند ونقطه تردید بران نمی بینند.»( همان، ص٨٣-٨٤)
آخرین تحقیقات دانشمندان در بارۀ یهودی نبودن پشتونها:
یکی از کسانی که نظریۀ یهودی بودن پشتونها را با ذوق زدگی درکتاب خود«تاریخ تحلیلی افغانستان» انعکاس داده است عبدالحمیدمحتاط سابق معاون رئیس جمهورنجیب الله است. دراین کتاب آقای محتاط تمام تلاش خود را وقف این امر کرده تا به اثبات برساند که: پشتونها بقایای ده خانودۀ مهاجر قوم یهود در افغانستان اند، درحالی که درمتن کتاب هیچگونه شواهد و اسنادی از شباهت و همسویی زبان پشتو با زبان عبرانی را بدست نداده است.
بالاخره دانشمندان ژنتیک شناسی هندوستان در سال ۲۰۰۸ بر نظریات یهودی بودن پشتونهاخط بطلان کشیدند ونوشتند که هیچگونه رابطه ی خونی وعرقی ونژادی درمیان پشتونها ویهودیها وجود ندارد.
وبسایت “ژمن” نتیجه تحقیقات دانشمندان هندی را به ارتباط یهودی نبودن پشتونها در ماه نومبر ۲۰۱۳ به نشر سپرده که در آن اینطورمیخوانیم: «اوس يوې ساينسي څیړنې دا خبره ثابته کړه چې د پښتنو او يهودانو ترمنځ هيڅ نسلي رشته نشته. د دې لپاره لومړی د پښتنو او د يهودانو د ډي – اېن – اې – څيړنه د بريطانيې پروفيسر( تیودور پرفیټ) په ۲۰۰۸ او ۲۰۰۹ کې وکړه. په ۲۰۱۰ م کې د هندوستان د ممبیئ د ایمیونو هیماټولوجي د ملي انسټیټوت د ارثي علومو ماهري شهنازعلي د اترپردیش ایالت په ملیح آباد کې چې پښتانه پکې اوسیږی، د اپريدو د وینو سامپلونه واخیستل. اپريدي د خپل ټبر نه بهر واده نه کوي او ځکه د دوی د وينې سامپل مناسب وگڼل شو او دا يې په حیفا کی د اسراییلو د ټيکنالوجی په انسټیټوټ کې د ساینس پوهانو په مرسته د يهودانو د سامپلونو سره پرتله کړل، د دې دواړو نتيجې منفي وې.
وروستۍ ساينسي څيړنې د امریکا د حکومت د وراثتی شورا د ادارې لخوا په ۲۰۱۲ م کې وشوې، دوي د افغانستان او پاکستان د څو سوو پښتنو د وینو نمونې واخیستې او هغه یې په ډېرو پرمخ تلليو ليبارټرو (لابراتوارونو) کې معاينه کړل. د ۲۰۱۲ د مارچ پر ۲۸ دې ادارې اعلان وکړو چی اوسني افغانان ( پښتانه) د پينځو زرو کالو راهیسی پخپلې سيمې کې اوسیږی او د بلې سيمې څخه نه دي راغلي.» (وبسایت ژمن، http://zhman.net/?p=14190)
با توجه به تحقیقات جدید دانشمندان هندی وانگلیسی وامریکائی که در بالا ازنظر گذاشت معلوم میشود که زحمات چندین ساله آقای محتاط، برای اثبات یهودی بودن پشتونها درکتاب«تاریخ تحلیلی افغانستان» نقش برآب شده است.
پایان
د دعوت رسنیز مرکز ملاتړ وکړئ
له موږ سره د مرستې همدا وخت دی. هره مرسته، که لږه وي یا ډیره، زموږ رسنیز کارونه او هڅې پیاوړی کوي، زموږ راتلونکی ساتي او زموږ د لا ښه خدمت زمینه برابروي. د دعوت رسنیز مرکز سره د لږ تر لږه $/10 ډالر یا په ډیرې مرستې کولو ملاتړ وکړئ. دا ستاسو یوازې یوه دقیقه وخت نیسي. او هم کولی شئ هره میاشت له موږ سره منظمه مرسته وکړئ. مننه
د دعوت بانکي پتهDNB Bank AC # 0530 2294668 :
له ناروې بهر د نړیوالو تادیاتو حساب: NO15 0530 2294 668
د ویپس شمېره Vipps: #557320 :
Support Dawat Media Center
If there were ever a time to join us, it is now. Every contribution, however big or small, powers our journalism and sustains our future. Support the Dawat Media Center from as little as $/€10 – it only takes a minute. If you can, please consider supporting us with a regular amount each month. Thank you
DNB Bank AC # 0530 2294668
Account for international payments: NO15 0530 2294 668
Vipps: #557320

Comments are closed.