سلاح ساختن از لغات و اصطلاحات: چگونه روایت «زبان مشترک» وحدت و حاکمیت افغانستان را تهدید میکند
احمد فواد ارسلا
سلاح ساختن از لغات و اصطلاحات: چگونه روایت «زبان مشترک» وحدت و حاکمیت افغانستان را تهدید میکند
زبان هرگز بیطرف نیست. زبان آینهای از قدرت است، ابزاری برای قناعتدهی، و هنگامیکه سوءاستفاده شود، سلاحی پنهان برای سلطهجویی میگردد. در افغانستان، هیچ موضوعی این حقیقت را بهاندازهی مناقشات فرهنگی کنونی که در پوشش «زبان و تمدن مشترک» با ایران در صدد زدودن تمایز هویت افغان است، بهتر بازتاب نمیدهد.
باید روشن سازیم: مسئله این نیست که دری، فارسی ایرانی و تاجیکی ریشههای زبانی مشترک دارند. این یک واقعیت تاریخی و زبانیست، همانند بسیاری از خانوادههای زبانی دیگر در جهان. و تحقیقات مستند تاریخی حاکی از این است که دری و سرزمین افغانستان منشا اصلی این زبان مشترک بوده است.مشکل اصلی در جای دیگریست، مشکل در استفادهی سیاسی از این اشتراک زبانی بهمنظور تحمیل یکسانسازی فرهنگی دروغین، سرکوب گوناگونی درونی افغانستان، و پیادهسازی یک ستراتژی خطرناکِ تفرقه بیانداز و حکومت کن.
زبان مشترک، سلطه وارداتی
ستراتژی قدرت نرم ایران در افغانستان در لفافهی برادری فرهنگی پنهان است. از طریق مطبوعات، ادبیات، تشکیلات مذهبی، بورسهای تحصیلی، و القای لغات خاص انتخاب شده، تهران نه تنها زبان فارسی، بلکه نسخهی ایرانیسازیشدهی آن را ترویج میکند،و آنهم اغلب به بهای گذشتن از تعبیرات اصیل افغانی و لغات و اصطلاحات ریشهدار در پشتو، ازبکی، نورستانی، ترکمنی، بلوچی و حتی لهجههای بومی دری.
این «تجلیل میراث مشترک» نیست. این پلان تجدید هویت است. به همان ترتیبی که که روسیه از مفهوم «دنیای روسی» (Russkiy Mir) برای دخالت در اوکراین و ممالک بالتیک به بهانهی حمایت از روسیزبانان استفاده میکند، ایران نیز در حال جایگذاری اثر فرهنگی خود در افغانستان از طریق ترویج تهاجمی فارسی به سبک ایرانیست.
هدف پنهان اما خطرناک این حمله پنهان آن است که افغانستان را به عنوان ضمیمهای از آنچه «جهان فارسیزبان» خوانده میشود ترسیم کند—یعنی یک ستلایت وابسته فرهنگی و تابع که هویت ملیاش در روایت تمدنی ایران ذوب شود.
تفرقه بیانداز و حکومت کن: حذف گوناگونی درونی
ترویج یک معیار زبانی ایرانیشده، فقط مسألهی لغات و اصطلاحات نیست—این مسألهی قدرت است. با ارتقای فارسی ایرانی بهعنوان طرز صحبت مرجع و به حاشیهراندن تعبیرات و لغات برخاسته از دیگر زبانهای افغانستان، این پروژه یک گروه را در برابر گروه دیگر قرار میدهد:
- زبانهای غیرفارسی مانند پشتو، ازبکی، ترکمنی، نورستانی و بلوچی را بیاعتبار میسازد و آنها را کمارزش یا «بازاری» جلوه میدهد.
- جدایی زبانی روشنفکران را تشویق میکند، جایی که روشنفکران شهری افغان لهجهای را صحبت میکنند که از واقعیت مردم دور افتاده است.
- ستندرد ها و معیارهای فرهنگی بیگانه را القا میکند که در نهایت بر دیدگاههای سیاسی، برداشتهای مذهبی و حتی وفاداری ملی تأثیر میگذارند.
در عمل، این ستراتژی با تحمیل وحدت زبانی ساختگی، زمینهی اصطکاک میان اقوام و جوامع افغانستان را فراهم میسازد و توازن طبیعی چندفرهنگی افغانستان را تضعیف میکند.
سابقه تاریخی: درسهایی از مناطق دیگر
این پدیده تازه نیست. تاریخ پر از نمونههاییست که در آنها زبان نه برای وحدت، بلکه برای سلطهجویی بهکار رفته است:
- آلمان نازی به بهانهی «حمایت» از آلمانیزبانها، الحاق اتریش و منطقه سودِت در چکسلواکی را توجیه کرد.
- روسیه زبان روسی را بهعنوان ابزار مداخله در یوکراین و مشروعیتبخشی به تجاوز خود بهکار برد.
- فرانسه هنوز از طریق فرانکوفونی به میراث استعماری خود در آفریقا چنگ زده و با استفاده از زبان، ذهن روشنفکران مستعمرات پیشین را شکل میدهد.
- چین بهشدت زبانهای محلی مانند اویغوری و تبتی را سرکوب میکند و این را به نام وحدت ملی و نوسازی توجیه مینماید.
در تمام این موارد، زبان فقط ابزار ارتباط نبود، وسیله کنترل بود.
هویت ملی افغانستان نباید به بیرون واگذار شود
افغانستان دارای تنوعات قومی، زبانی، فرهنگی و تاریخی است. این تنوعات نقطهی قوت آن است. پروژهای که این پیچیدگی را در قالب یک روایت وارداتی و یکسانشده زیر پرچم «فارسی» القا میکند، نوعی استعمار نرم است که به هیچوجه کمتر از تهاجم نظامی خطرناک نیست. چیزی که از دست میرود فقط لغات و اصطلاحات نیستند—بلکه روح یک ملت است.
افغانها باید بپرسند:
- چرا لغات و اصطلاحات وطنی با لغات وارداتی جایگزین میشوند؟
- چرا یک طرز صحبت خارجی از دری بالاتر دانسته میشود؟
- چرا تعبیرات افغانی که میراث مشترک با دیگر زبانهای منطقه را نشان میدهند، طرد میگردند؟
این غنای فرهنگی نیست—این جابهجایی فرهنگیست.
نتیجهگیری: از تنوع دفاع کنیم، امپریالیسم زبانی را رد کنیم
زمان آن فرا رسیده که نظریه که ساده و بیغرض به نظر میرسد و خطرناک است که تحت عنوان«زبان مشترک یعنی سرنوشت مشترک» را رد کنیم. زبان نیز مانند خاک وطن، باید زمانیکه در معرض تجاوز قرار میگیرد، دفاع شود. سیاستهای فرهنگی ایران در قبال افغانستان، زیر نقاب ترویج فارسی، نمونهی روشن دخالت نرم است—ریشه در عشق به میراث افغانستان ندارد، بلکه برخاسته از جاهطلبی جیوپولتیکیست.
زبانهای افغانستان—همهی آنها—باید به شکل مناسب محافظت و ترویج شوند. در غیر اینصورت، ما زمینه را برای تحقق پلانهای بیگانه جهت شکستن وحدت ملی از درون فراهم میسازیم.

د دعوت رسنیز مرکز ملاتړ وکړئ
له موږ سره د مرستې همدا وخت دی. هره مرسته، که لږه وي یا ډیره، زموږ رسنیز کارونه او هڅې پیاوړی کوي، زموږ راتلونکی ساتي او زموږ د لا ښه خدمت زمینه برابروي. د دعوت رسنیز مرکز سره د لږ تر لږه $/10 ډالر یا په ډیرې مرستې کولو ملاتړ وکړئ. دا ستاسو یوازې یوه دقیقه وخت نیسي. او هم کولی شئ هره میاشت له موږ سره منظمه مرسته وکړئ. مننه
د دعوت بانکي پتهDNB Bank AC # 0530 2294668 :
له ناروې بهر د نړیوالو تادیاتو حساب: NO15 0530 2294 668
د ویپس شمېره Vipps: #557320 :
Support Dawat Media Center
If there were ever a time to join us, it is now. Every contribution, however big or small, powers our journalism and sustains our future. Support the Dawat Media Center from as little as $/€10 – it only takes a minute. If you can, please consider supporting us with a regular amount each month. Thank you
DNB Bank AC # 0530 2294668
Account for international payments: NO15 0530 2294 668
Vipps: #557320
Comments are closed.