رومی، ایرانی نبود؛ اسکندر، یونانی نبود؛ و شکسپیر، قطعاً رومی نبود

احمد فواد ارسلا

242

صاحب بی‌شرمانۀ شخصیت‌های تاریخی توسط دولت‌های مدرن، نه‌تنها دروغی آشکار است، بلکه مسخره و خنده آور نیز هست. ادعای ایرانی ها مبنی بر «فارسی» بودن جلال‌الدین محمد بلخی ــ معروف به رومی ــ یا ادعای یونانی‌ها مبنی بر اینکه اسکندر مقدونی «قهرمان یونان» بوده است، بر هیچ حقیقت تاریخی استوار نیست. این‌ها بیشتر از عقده‌های ناسیونالیستی، رؤیاهای امپراتوری‌های از بین‌رفته و تحریف عمدی زبان و فرهنگ‌ ریشه گرفته اند تا تحقیق علمی.

بیایید بی‌پرده بگوییم: رومی در سال ۱۲۰۷ میلادی در بلخ متولد شد؛ شهری در افغانستان امروزی که نه در آن زمان و نه در هیچ دورۀ تاریخی معنادار، بخشی از “ایران فرهنگی” نبوده است. بلخ بخشی از آریانای باستان بود؛ منطقه‌ای که بعدها به خراسان شهرت یافت، و نه تحت تأثیر زبان یا فرهنگ پارسی ها، بلکه محل رشد و شکوفایی زبان دری بود ــ زبانی مستقل و ریشه‌دار، متفاوت از فارسیِ رایج درپارس.

ادعای ایرانی‌بودن رومی به دلیل اینکه امپراتوری‌های هخامنشی یا ساسانی زمانی به بلخ تجاوز کرده‌اند، به اندازۀ این مسخره است که بگوییم ویلیام شکسپیر شاعر رومی یا ایتالیایی است، چون بریتانیا زمانی مستعمرۀ روم بود! آیا کسی باور می‌کند که هملت یا مکبث نتیجهٔ نبوغ رومی‌هاست؟ پس چرا باید باور کنیم که مثنوی رومی نتیجۀ فرهنگ فارس‌هاست؟

زبان مسلط در دوران هخامنشیان و ساسانیان نه فارسی بود و نه هیچ زبانی شبیه به آن. سنگ‌نبشته‌های داریوش و کوروش غالباً به زبان‌های بابِلی و ایلامی نوشته شده‌اند و نه “فارسی”. حتی پایتخت ساسانیان (تیسفون در عراق امروزی) تحت تأثیر فرهنگ آرامی و زبان‌های سامی بود. پس از حملۀ اعراب در قرن هفتم، زبان پهلوی در فارس نابود شد و عربی جای آن را گرفت. اما در آریانا، زبان دری نه‌تنها حفظ شد بلکه در قالب حکومت‌های صفاری، سامانی، و غزنوی شکوفا شد و به غرب، به سوی فارس گسترش یافت.

رومی نه در ایران زیست، نه به زبان فارسی نوشت، نه خود را “ایرانی” خواند. او در قونیه (ترکیۀ امروزی) مستقر شد و شاهکارهایش را به زبان مادری‌اش، دری، نوشت. زبان او همان زبانی بود که از بلخ برخاست و به لطف حکومت‌های افغانی آن زمان، تبدیل به زبان ادب و عرفان اسلامی شد.

در مورد اسکندر هم وضعیت مشابه است. در منابع معتبر یونانی از جمله هرودوت آمده است که مقدونی‌ها «بربر» و غیر یونانی محسوب می‌شدند. حتی اسکندر اول (پیش از اسکندر معروف) از شرکت در بازی‌های المپیک منع شد چون یونانی‌ها او را “از خود” نمی‌دانستند. اسکندر بعدها فرهنگ یونانی را پذیرفت، اما هرگز قوم و زبان  متفاوت مقدونی خود را انکار نکرد. در مقابل، رومی حتی چنین کاری هم نکرد؛ او نه تنها فرهنگ فارس را نپذیرفت، بلکه آثارش را در زبانی نوشت که ریشه در افغانستان داشت، نه پارس که امروز در نتیجه جعل تاریخی ۱۹۳۵ و پلان برتانیه ایران میگویندش.

ادعای ایرانی‌ها مبنی بر “ایرانی” بودن رومی به این خاطر که زمانی یک امپراتوری‌شان به بلخ تجاوز کرده، دقیقاً مثل این است که بگوییم شکسپیر «ایتالیایی» یا «رومی» است چون روم باستان زمانی انگلستان را اشغال کرده بود. اما هیچ عاقلی چنین ادعایی نمی‌کند. چرا؟ چون واضح است که اشغال نظامی، معادل هویت فرهنگی نیست.

در واقع، اینگونه ادعاها نه افتخار ملی است و نه بزرگداشت میراث. این‌ها دزدی فرهنگی‌اند؛ غارت میراث دیگران برای پر کردن خلای  تاریخی خود. اگر ایران به شاعری می‌نازد، بهتر است به شاعرانی که در خاک خودش پرورش یافته‌اند افتخار کند، نه به کسی که در بلخ به دنیا آمد، در قونیه نوشت، و به زبان دری سخن گفت.

بنابراین، اگر استدلال ایران این است که یک شاعر به‌خاطر حضور موقتی یک امپراتوری در زادگاهش “ایرانی” است، یا اگر یونان اسکندر را “یونانی” می‌داند چون بعدها به فرهنگ یونانی علاقه‌مند شد، پس چرا ما شکسپیر را “رومی” ندانیم؟ شاید وقت آن رسیده که جولیو سزار را به لاتین ترجمه کنیم و ادعا کنیم شکسپیر از امپراتوری روم آمده است!

این یک مزاق تاریخی نیست، یک فاجعهٔ فرهنگی است. و برتری طلبان ایرانی و سر سپردگان به ظاهر افغان زیر نام همبستگی فرهنگی و همبستگی زبانی تاریخ و زبان و اصالت فرهنگی افغانستان را که وارث اصلی آریانای باستان و بعدا خراسان دورن اسلامی را نثارپای  اهداف برتری جویانه فارس های که امروز به نادرستی خود را ایرانی خطاب میکنند، میدارند.

نمونه های از گرمگاه وداغگاه در شعر ونثر قدیم دری

 

Donate زموږ مرسته وکړئ

د دعوت رسنیز مرکز ملاتړ وکړئ
له موږ سره د مرستې همدا وخت دی. هره مرسته، که لږه وي یا ډیره، زموږ رسنیز کارونه او هڅې پیاوړی کوي، زموږ راتلونکی ساتي او زموږ د لا ښه خدمت زمینه برابروي. د دعوت رسنیز مرکز سره د لږ تر لږه $/10 ډالر یا په ډیرې مرستې کولو ملاتړ وکړئ. دا ستاسو یوازې یوه دقیقه وخت نیسي. او هم کولی شئ هره میاشت له موږ سره منظمه مرسته وکړئ. مننه

د دعوت بانکي پتهDNB Bank AC # 0530 2294668 :
له ناروې بهر د نړیوالو تادیاتو حساب: NO15 0530 2294 668
د ویپس شمېره Vipps: #557320 :

Support Dawat Media Center

If there were ever a time to join us, it is now. Every contribution, however big or small, powers our journalism and sustains our future. Support the Dawat Media Center from as little as $/€10 – it only takes a minute. If you can, please consider supporting us with a regular amount each month. Thank you
DNB Bank AC # 0530 2294668
Account for international payments: NO15 0530 2294 668
Vipps: #557320

Comments are closed.