مردمان هوشیار و آگاه قدم های حساب شده بر میدارند.مردمان هوشیار از تاریخ خود و جهانیان می آموزند که چطور راه درست را در اختیار داشته باشند. راه نجات افغان ها از جنگ،خشونت،کینه،فاصله ایجاد شده در این است تا حقایق را برای شان بی طرفانه رسانید. اما بدبختانه رسانه های مربوط به افغانستان همه برای بدست آوردن مبلغ چند در گرو استخبارات بیرونی، در گرو مبلغ چندی از قدرت طلبان،فرار از حقایق،تعصبات و ندانستن از موارد است که همه روزه مردم را در انحصار خود نگهه داشته اند.
تا حال رسانه های افغانستان نخواسته اند برای نجات مردم خود قدم بلند نمایند و برعکس تا توانسته اند برای نفع استخبارات بیرونی عرق ریخته و مردم خود را در تاریکی نگه داشته اند.
شناخت که حاکمان هر کشور از مردم خود دارند به همان شکل امورات حکومتداری را رقم می زنند. حاکمان کشور ها ظرفیت و توانایی مردم خود را دیده برای شان عرضه خدمت را مهیا می نمایند.
اروپا زمان صنعتی شد که فهم مردم شان بالا رفته بود . فهم بالا مردم سبب پیشرفت و صنعتی شدن اروپا گردید و سخن اول را از خود نمود. مردمان اروپا نوید نوین زنده گی را در جامعه انسانی رایج ساختند. پیشرفت اروپا سبب شد تا جهانیان زنده گی را از ذره بین عینک های اروپایان ببینند که همین امر باعث شد تا کشورهای زیاد در رقابت سالم برای خود جای پا باز نمایند تا از کاروان عقب نمانند. سیاسیون ،فعالان مدنی،خبرنگاران و زمامداران هر کشور ظرفیت مردم خود را دیده حرکت را انتخاب می نمایند. اکثریت سیاسیون و زمامداران کشور ها برای رسیدن به اهداف بزرگ به وقت و زمان نیاز دارند تا جز کاروان گردند .
تعداد زیاد از کشور ها پیشرفت را از دیگران زودتر و خوبتر بدست آوردند و نتیجه خوب گرفتند اما تعداد از کشور ها به زمان بیشتر ضرورت داشتند تا به کاروان برسند. رسیدن به کاروان سیالان کار آسان و ساده نبود ،رسیدن به دیگران تا سیال و هم قطار شان شوید باید عرق ریخت تا خود و مردم خود را آماده و تربیت نمود.
در همه کشور ها از داشته های شان برای پیشرفت ،ترقی و رسیدن به صلح و ثبات استفاده می نمایند. داشته های هر کشور تفاوت زیاد از همدیگر دارند. بسیاری کشور ها نیروی مردمی بیدار و هوشیار دارند که سبب پیشرفت و ترقی شان گردیده است و بعضی از کشور ها معادن سرشار در اختیار دارند و از آن برای رفاه و آسایش مردم خود استفاده می نمایند و هستند زمامداران که از ارزش منطقوی کشور خود استفاده درست را انجام می دهند تا مردم شان در صلح و آرامش بسر ببرند.
حال اگر بر تاریخ معاصر افغانستان از زمان شاه جوان غازی امان الله خان به اینسو نظر اندازیم می بینیم که تمام بزرگان گذشته ما نتوانستند برای مردم خود سیستم را بوجود آورند تا رنج و عقب مانده گی که امروز دامنگیر شان است دور می بودند و در قطار همنوعان خویش از زنده گی لذت میبردند. غازی امان الله ظرفیت و توانایی شان همان ده سال بود که توانست مردم را در کنار خود داشته باشد.اشتباه شاه جوان باعث شد تا خواب را که برای پیشرفت و ترقی مردم خود دیده بود نرسد که به بسیار ساده گی شخص حبیب الله کلکانی وی را از قدرت کنار زد و حاکم شد. ظرفیت حبیب الله کلکانی اندازه چند ماه بود که درج تاریخ است و از آن بالاتر نمی توانست و ظرفیتش را نداشت تا امور را پیش ببرد. نادرخان ،شاه بعدی که توانست حبیب الله کلکانی را خلع قدرت نماید و خود بر تخت نشست. نادر خان که با دبدبه سرشار از زور مردمی حرف میزد حاکم کشور گردید و دیری نگذشت که ظرفیت نادرخان به تمثیل و نمایش گذاشته شد و نتیجه نادرخان را ترور نمودند .
نادرخان کشته شد، تجربه که جانشین و طراحان بعدی حکومت نادرخان به نمایش گذاشتند، کامیاب و درد بخور مردم افغانستان گردید.ظاهر شاه که پدرش ترور گردیده بود و بعد از پدر منصب بر وی رسید، توانست چهل سال مردم را رهبری نماید.ظاهرشاه ظرفیت چهل ساله حکومتداریش بیان گر این بود که مردم افغانستان هنوز ظرفیت و توانمندی این را در خود ندارند تا جز کاروان پیشرفته دنیا باشند.تجربه چهل ساله حکومتداری و غفلت بسیار کوچک ظاهرشاه با عث شد تا کشور و مردم کش شود طرف بدبختی که وی میدانست. ظاهرشاه اگر غفلت نمی نمود می توانست مردم را از بحران کنونی نجات دهند.ضعف اخیرش بر می گردد به بحث که من می خواهم به آن اشاره داشته باشم که همانا ظرفیت است.
ظاهرشاه رهبری ظرفیتش تمام شده بود و نادیده گرفتن فرصت و محاسبه غلط بعض اوقات با عث ناکامی و بدبختی می شود که شد. داود خان از موقع استفاده نموده و اختیاردار کل گردید. امروز همه از پلان ها و برنامه های داود خان یاد می کنند اما باید گفت که داود خان اشتباه را مرتکب شد که کشور و مردم را به تباهی، کینه و دشمنی سوق داد و حرکت داود خان آغاز بدبختی در کشور شد.بعد داود خان حکومت حزبی که آمد و پشتوانه تمام اتحادجماهیر شوروی را داشت که توانستند چهارده سال ظرفیت حکومتداری را به نمایش بگذارند.
مرددم افغانستان در زمان کوتاه چندین نوع از نسخه های حکومتداری را تجربه کردند و یکی آن هم درد مردم را دوا ننمود و یکی پی هم از بین رفتند و به حاشیه تاریخ قصه هایش سپرده شد.از همه خطرناکتر این بود که بنام دین و مذهب هم بعضی ها پیش شدند و مردم را برای رسیدن به قدرت فریب دادند و در عقب خود کشاندند.برای این کاذبین فرصت طلب که از نام دین و مذهب سو استفاده ابزاری نمودند هم زمینه حکومت کردن مساعد شد .اینها چون ظرفیت و توانمندی شان فقط در میل تفنگ بود آنرا به تمثیل گرفتند و در مدت زمان کوتاه پایتخت را به ویرانه مبدل ساختند و مردم را فرار از وطن نمودند.این تیکه داران مذهبی و قومی همه سیستم و نظام مملکت را نابود ساختند. مجاهدین و بعدش طالبان از نظام و حکومتداری تعریف نداشتند .اینها فقط جنگیدن،ویرانی،کشتن ، چور و چپاول چیز دیگر بلد نبودند .وطن همه چیزش به نیست و صفر گره خورد.
هیچ چیز و هیچ نوع امید برای مردم باقی نمانده بود،اما باری معجزه شد و افغانستان سرخط خبرهای جهان گردید و قدرت های دنیا خواستند مردم این سرزمین داغ دیده را نجات بدهند. مردم این سرزمین داغ دیده برای زنده ماندن حرکت جدید را تجربه می نمودند. برای این مردم جنگ زده توجه نیم از جهان شد. کمک های فراوان سرازیر شد و زنده گی کردن را مردم بار دیگر به تمثیل گرفت. اما مثل قبل کوتاه بود و رفت. طرفداران نظام بیست سال تجربه برای زنده ماندن و خواب های نا تعبیرشده شان و برعکس مخالفین برای از بین بردن شان می جنگیدند. تجربه تلخ و خونین برای زنده ماندن اما ناکام که با عث شد بار دیگر زمام امور در دست طالبان بی افتد. حال دیده شود که طالبان برای چی زمان ظرفیت نگهداشتن حکومت را دارند.
این مثالهای بود که ما در تاریخ معاصر افغانستان دیدیدم و تجربه اش کردیم.ما در تاریخ معاصر افغانستان نسخه های گوناگون از حکومتداری را تجربه کردیم و نتیجه همه را دیدیم.بسیاری اوقات کارشناسان و سیاسیون کمک های خارجی،مداخله بیرونی، استخبارات بیرونی و امثال آن را یاد می نمایند که سبب ناکامی نظام می شود. به نظر من این نوع از نظریات گریز از حقایق است. سیاسیون و حاکمان بیدار با داشته های دست داشته شان باید زمام امور را نگه دارند و نگذارند ستون ها سست گردیده و سبب از بین بردن حکومت شان شود.از ظرفیت باید کار گرفت و برای رشد ظرفیت کوشید.
نوت: تغیر را فقط و فقط مردم می توانند بی آورند. مردم یک کشور اند که می توانند برای سرنوشت خود و فرزندان خود آینده را ترسیم نمایند. مردم کشور های پیشرفته خواستند در آسایش باشند ورنه آنها هم مثل دیگران آدم اند. تفاوت آدم بودن در این است که چطور آنرا می خواهید وچطور می خواهید انسانیت را تجربه نماید ؟
(تابع)
!سیاست و ملامت ناکام
زموږ انګلیسي ویبپاڼه:
د دعوت رسنیز مرکز ملاتړ وکړئ
له موږ سره د مرستې همدا وخت دی. هره مرسته، که لږه وي یا ډیره، زموږ رسنیز کارونه او هڅې پیاوړی کوي، زموږ راتلونکی ساتي او زموږ د لا ښه خدمت زمینه برابروي. د دعوت رسنیز مرکز سره د لږ تر لږه $/10 ډالر یا په ډیرې مرستې کولو ملاتړ وکړئ. دا ستاسو یوازې یوه دقیقه وخت نیسي. او هم کولی شئ هره میاشت له موږ سره منظمه مرسته وکړئ. مننه
د دعوت بانکي پتهDNB Bank AC # 0530 2294668 :
له ناروې بهر د نړیوالو تادیاتو حساب: NO15 0530 2294 668
د ویپس شمېره Vipps: #557320 :
Support Dawat Media Center
If there were ever a time to join us, it is now. Every contribution, however big or small, powers our journalism and sustains our future. Support the Dawat Media Center from as little as $/€10 – it only takes a minute. If you can, please consider supporting us with a regular amount each month. Thank you
DNB Bank AC # 0530 2294668
Account for international payments: NO15 0530 2294 668
Vipps: #557320
Comments are closed.