از «جمهوریت» تا «جمهوریت» و آخر هیچ!- نگاشته‌ی نخست

غرزی لایق

93

 گفتمان «جمهوریت» و تمام پیوست‌هایی که این گویه‌ی دانش جامعه‌شناسی را کمابیش پرمعنا می‌ساخته و پیش از هر سازه‌ی دیگر با بلندواژه‌های «سالاریت شهروندی»، «رأی» و «اراده‌ی» مردم به هدف گزینش سامانه‌ی قدرت دولتی رونمایی می‌گردیده است، پس از سقوط ناگهانی جمهوری اسلامی افغانستان در ۱۵ اگست سال ۲۰۲۱ میلادی، به ویژه در چنبره‌ی نخبه‌های جمهوریت پسین، از سوز و‌ گداز بیش‌تر برخوردار بوده است. ماگمای چشم‌داشت‌ها و پندارها در حول‌وحوش «جمهوریت» و «جمهوریت‌خواهی» که در تن‌پوش ده‌ها همایش و گرایش و نمایش چون قارچ از سرزمین‌های بیگانه در حال رویش بوده است وامی‌دارد تا به پرسش‌هایی پرداخته شود که چرا خمیره‌ی «جمهوریت» طی تمام دوران پس از راه‌یابی آن در همبودگاه قبیله‌سالار ما به جای «اراده‌ی مردم» فدای میل و غرض حزب، «ایدیالوژی» و نخبه‌ می‌گردیده است؟ چرا «مدرنیته» پیوسته و پیهم قربانی «سنت» و «تفسیر» کیش و آیین می‌شده؟ چرا گذار ناگزیر جامعه‌ی افغانی از «سنت‌گرایی» به «سنت‌زدایی» چنین دردآور، خونین، سوزنده و حتی ناشدنی است؟ هم‌پا با چراهای ردیف‌شده، می‌باید همان سازه‌های درونی را نیز کالبدشگافی نمود که به مثابه‌ی خودرو بنیادین دگرگونی‌ها در جامعه‌ی سنگواره‌یی و دربسته‌ی افغانی، جدا از پادرمیانی خارجی و چشم‌داشت‌های هم‌جواران آزمند، در برابر زایمان نوگرایی و سنت‌شکنی قدراست ایستاده اند. آیا ایده‌آل «جمهوریت» در آوند آن‌چه به شناسه‌ی معنی‌شناختی آن ضرب می‌زنند، بایسته و شایسته‌ی عشیره‌زده‌گی و سنت‌محوری افغانی است؟

زایش نوزاد «جمهوریت» که در نیمه‌شب ۲۶ سرطان سال ۱۳۵۲ خورشیدی، پس از براندازی قهری سلطنت به وسیله‌ی کودتای عسکری سردار محمد داؤد خان وارد واژه‌نامه‌ی سیاسی کشور گردید، بوم‌گاه خوابیده و سنتی افغانی را دست‌خوش چالش‌ها و زمین‌لرزه‌های ویران‌گر و پیش‌گویی‌ناشده‌ی اجتماعی-اقتصادی، سیاسی-نظامی، قومی-تباری، زبانی-فرهنگی،سمتی-محلی، دینی-سنتی و حتی جنسیتی نمود. بی‌گمان، آرمان‌گرایی «جمهوریتی» و وردهای برپایی جمهوریت و برچیدن سیطره‌ی نظم خودکامه‌ی شاهی در افغانستان، آشکار و‌ پنهان، زیر بار یورش دگرگونی‌های جهانی، به ویژه پس از پایان جنگ دوم جهانی، میان طیف کوچک نوخاسته‌های شهرنشین همان برهه با ذوق‌زده‌گی گردان می‌شده و جو حلقه‌های پراگنده‌ی مکتب‌خوانده‌های شهری را با پندارهای نامأنوس بیگانه و ادبیات غریبه، تا «مارکس‌باوری روسی» از یک جانب و تندگرایی اخوانی‌گری «دیوبندی» و «الازهر» از سوی دیگر، آگنده و لبریز می‌ساخته است.

«جمهوریتِ» سردار محمد داؤد خان که به یاری برچه و باروت به دنیا آمد، نخستین رزمایش قهری افسران و قشر شهرنشین بود که استنادهای سنتی حاکمیت‌ها پس از پی‌ریزی امپراتوری احمدشاه درانی در جولای سال ۱۷۴۷ میلادی را هدف قرار داد و مشروعیت حکم دینی «پادشاه سایه‌ی خدا» در زمین را باطل ساخت. با آن‌که سردار محمد داؤد خان از بطن خانواده‌ی سلطنتی برخاسته بود، به زودی پس از کودتای عسکری، واقعیت «جمهوریتِ» وی به میان‌گاه سوزان صف‌آرایی و تیغ‌کشی بین رده‌ی نورسته‌ی «سنت‌ستیزان» و لشکر پرپهنه و کهنه‌کار «سنت‌گرایان» مبدل گردیده و نخستین جرقه‌های آتش‌ «سوگ افغان» در تنور حادثه‌ها فروزان گردید. «جمهوریتِ» آغازین با تمام کش‌وقوس‌های ریخته از بافتار دهاتی و روان بیابانی زادگاه افغانی «سالاریت شهروندی» و «رأی مردم» را دور زده، خودکامه‌گی و تک‌تازی رهبر و پیشوا را شدنی‌تر ساخته و در اپریل سال ۱۹۷۸ میلادی با فرجام خونین و عبرت‌انگیز و قتل سردار محمد داؤد خان و اعضای خانواده‌اش پایان‌نامه‌ی یک «فصل ناتمام» دیگر را نوشتنی ساخت.

«جمهوری دموکراتیک افغانستان» پس از اجرای یک قیام عسکری ستیزه‌جو به میان آمد و حزب دموکراتیک خلق افغانستان(ح.د.خ.ا.) با زیر پا نمودن خشن «سالاریت شهروندی» و «رأی مردم» سنگ‌بنای «جمهوریت» تک‌حزبی سربازخانه‌یی خویش را به مدد کودتای نظامی گذاشت. درگیری آغازشده میان «سنت‌گرایی» و «سنت‌زدایی» در بطن «جمهوری» سردار محمد داؤد خان هنوز به پخته‌گی نه‌رسیده بود که ح.د.خ.ا. به پیاده‌سازی رویای «جامعه‌ی بدون طبقه»(به هر کس به اندازه‌ی کارش و به هر کس به اندازه‌ی نیازش) کمر بست و نهاد «جمهوریت» و پیوست‌های رایج و ارزش‌های روزآمد آن را در گردان گویه‌ها و‌ آموزه‌های «لنینیستی» و برپایی الگوی «دیکتاتوری پرولتاریا» در پنجه‌ی حاکمیت خشن تک‌حزبی و قشله‌گرا اسیر نمود. جای «اراده» و «رأی مردم» با «شورای انقلابی جمهوری دموکراتیک افغانستان» و در آمیزه‌ی تنگ رهبران حزبی و افسران کودتاچی پُر گردید و نورمحمد تره‌کی، حفیظ‌الله امین در تسلسل خونین و کودتایی و ببرک کارمل در پی‌آمد اشغال افغانستان توسط نیروهای نظامی اتحاد شوروی سابق مقام صدر هیأت رئیسه‌ی شورای انقلابی را یکی پی دیگر تصرف نمودند.

گذار ح. د. خ. ا. به «جمهوری» داکتر نجیب‌الله که در آوند بیرون‌شدن نیروهای عسکری اتحاد شوروی از افغانستان ناگزیری می‌یافت، در ردای سیاست «مصالحه‌ی ملی»، یگانه «جمهوریتی» بود که بدون خشونت و خون‌ریزی دوام حاکمیت ح.د.خ.ا. را از یک رهبر به رهبر دیگر چاره‌سازی نمود. برهه‌ی «جمهوریت» داکتر نجیب‌الله را، با آن‌که دیگر دیر شده بود، می‌توان مرحله‌ی عقب‌گرد آرام حکومت‌داری از ایده‌آل‌های «مارکس‌باوری روسی» و «سنت‌زدایی» سوسیالیستی ح. د. خ. ا. به استنادهای سنتی و روحانی جامعه‌ی افغانی نام گذاشت. بی‌گمان، طی این مرحله پذیرش نخستین قانون اساسی و انتخاب رییس جمهور پس از کودتای نظامی ۷ ثور سال ۱۳۵۷ خورشیدی از مسیر لویه‌جرگه پیاده گردید و پارلمان کشور دوباره فعال شد. این دگرگونی‌ها، البته، خواسته و یا ناخواسته در پیوند تنگ و روراست با برنامه‌ی برگشت «آبرومند» یگان‌های عسکری ارتش سرخ در چوکات سیاست «بازسازی» و «تفکر نوین» رهبر تازه‌دم حزب کمونیست اتحاد شوروی میخاییل سرگییویچ گرباچف از افغانستان اجرایی می‌گردیدند. حکومت‌داری «جهادی» که پس از سپردن آرام و بی‌عیب قدرت دولتی از «حزب وطن» به «شورای جهادی» در ۸ ثور سال ۱۳۷۱ خورشیدی پا به میدان گذاشت و دو چهره‌ی ناکام و خطاکار چون پروفیسور صبغت‌الله مجددی و پروفیسور برهان‌الدین ربانی را در فهرست زمام‌داران افغانستان سنجاق نمود، در پی‌آمد جنگ‌ها و‌کشتارهای میان‌تنظیمی، از هر دو جوهرِ «سنت‌گرایی» و «سنت‌زدایی» تا استخوان تهی بوده و چنان در مرداب سود کوچک قومی-تنظیمی خویش تا گلو غرق بود که حتی ایده‌آل‌های آغازین اخوانی‌گری و برگشت به روزگار صدر اسلام را نیز به طاق نسیان گذاشت. برهه‌ی کوتاه حاکمیت تنظیم‌های «جهادی» را نه‌می‌توان در فهرست «جمهوریت» و یا «امارت» و یا‌ «خلافت» و یا «سلطنت» رده‌بندی نمود. این برهه را می‌توان بدون اندک‌ترین دودلی اوج «سوگ افغان» نام گذاشت. آن‌چه به «جمهوریت» پس از سال ۲۰۰۱ میلادی که به برکت هجوم نیروهای عسکری ناتو و‌ ایالات متحده‌ی امریکا بر فراز خرابه‌های «امارت» نخستین تالبان با خشونت و‌ سپس با پیش‌کشیدن طومار «بن نخست» بالای کشور زورباری گردید، تنگ گره می‌خورده است، افغانستان بار دیگر به آزمایش‌گاه لیبرال-دموکراسی وارداتی غرب در بند نسخه‌ی «اقتصاد چور» مبدل شد و طی بیست سال حیات نامیمون و نامأنوس «جمهوریت»، در فرجام، در ۱۵ اگست سال ۲۰۲۱ میلادی، چنان‌که موعظه می‌کنند، «گسست» و یا «برگشت» نوبتی در سرنوشت سرزمین بلادیده‌ی ما رقم خورد. «جمهوریت» پسین که با سخاوت پول‌پردازان غربی روی‌پا ایستاد، با پاپوش‌های بی‌گانه، همان جاده را پیمود که جمهوری دموکراتیک افغانستان به آن مبتلا بوده و تاوان آن را تا امروز مردم بلاپرورده‌ی کشور با خون فرزندان شان می‌پردازند.

ادامه دارد

 

د دعوت رسنیز مرکز ملاتړ وکړئ
له موږ سره د مرستې همدا وخت دی. هره مرسته، که لږه وي یا ډیره، زموږ رسنیز کارونه او هڅې پیاوړی کوي، زموږ راتلونکی ساتي او زموږ د لا ښه خدمت زمینه برابروي. د دعوت رسنیز مرکز سره د لږ تر لږه $/10 ډالر یا په ډیرې مرستې کولو ملاتړ وکړئ. دا ستاسو یوازې یوه دقیقه وخت نیسي. او هم کولی شئ هره میاشت له موږ سره منظمه مرسته وکړئ. مننه

DNB Bank AC # 0530 2294668 :د دعوت بانکي پته 
 NO15 0530 2294 668: له ناروې بهر د نړیوالو تادیاتو حساب
Vipps: #557320 : د ویپس شمېره 

  Donate Here

د دعوت رسنیز مرکز ملاتړ وکړئ
له موږ سره د مرستې همدا وخت دی. هره مرسته، که لږه وي یا ډیره، زموږ رسنیز کارونه او هڅې پیاوړی کوي، زموږ راتلونکی ساتي او زموږ د لا ښه خدمت زمینه برابروي. د دعوت رسنیز مرکز سره د لږ تر لږه $/10 ډالر یا په ډیرې مرستې کولو ملاتړ وکړئ. دا ستاسو یوازې یوه دقیقه وخت نیسي. او هم کولی شئ هره میاشت له موږ سره منظمه مرسته وکړئ. مننه

د دعوت بانکي پتهDNB Bank AC # 0530 2294668 :
له ناروې بهر د نړیوالو تادیاتو حساب: NO15 0530 2294 668
د ویپس شمېره Vipps: #557320 :

Support Dawat Media Center

If there were ever a time to join us, it is now. Every contribution, however big or small, powers our journalism and sustains our future. Support the Dawat Media Center from as little as $/€10 – it only takes a minute. If you can, please consider supporting us with a regular amount each month. Thank you
DNB Bank AC # 0530 2294668
Account for international payments: NO15 0530 2294 668
Vipps: #557320

Comments are closed.