آنچه در ۱۵ اگست سال ۲۰۲۱ میلادی به پیروزی دوبارهی امارتیها یاری رساند از همه مکتبخواندههای قومها و قبیلههای کشور، به ویژه دانشمندان و نخبهها میطلبد تا بهجای غلتیدن در باطلاق کینکشیهای قومی که در حال حاضر سرآمد تمام گسیختهگیها میان همبود مکتبی به شمار میرود، پاسی زرادخانهی مقولهها و گویهها و آواهایی را که به یاری آنها به پرسمانهای «سنتزدایی» و «مدرنیته» میپردازند، کنار گذاشته و به واقعیتهای سنگکشدهی دهکده، حجره، مسجد، عایله و روستاییهای خود خیره گردیده و از مسیر واکاوی بیغرضانهی همچندیهای روستایی به سفتن پرسمانهای «گسست» و «واگذاری» سرگرم شوند. فراموش نهکنیم که «والاترین» نسخهی سدهی بیستم در آوند «راه رشد غیر سرمایهداری» و فراگیرترین نسخهی سدهی بیستویکم در ظرف ایدهآلهای «لیبرال-بورژوازی» در همراهی با تمام زرادخانهی نظامی و پولی «وارسا» و «ناتو» و قربانی میلیونها افغان و هزاران باشندهی دیگر زمین و هزینههای سرسامآور در شکستاندن آمیزهی شریعت و سنت در افغانستان کوتاه آوردند.
چیرهشدن دوبارهی تالبان بالای دولتداری افغانستان و برپایی شیوههای «نامتعارف» حکومتداری، نه کم و نه بیش، نمایانگر پروپاقرص روان، وجدان و باور روستایی و روستانشینهاست که شهر و شهروند با این پدیدهها بیگانه و ناآشنا باقی مانده و در شناسایی و سازش با ارزشهای روستا ستیزهگر و نهفهم اند. تحریک تالبان از نظرگاه اجتماعی پیش و بیش از همه زادهی همچندیها و تضادها میان شهر و ده در افغانستان است که در گسترهی مقولههای چون قوم، قبیله، مذهب، طبقه، سمت، زبان و جنسیت نهمیگنجد. تالب پشتون با تالب غیر پشتون هیچ ناهمسانی و تمایز نهدارد. دیدگاهها، ایدهآلها، الگوها و چشمداشتهای تالب پشتون و غیر پشتون همگون و همخون است. هر دو تالب، چه پشتون و چه غیر پشتون از بطن جامعهی روستایی افغانستان سربلند نموده و هر دو در آوند امارت اسلامی پیامآور محاسبهی سختگیرانه ده با شهر اند. هستار، گذران و روحانیت روستا در واخان و زندهجان و جدران چندان ناسان و ناهمگون نیستند. شرنه و قیصار و بلچراغ و اناردره و چمتال و دانگام و اسمار و زرمت و گربز با چیرهگی و تیرهگی مشروعیت سنتی و شریعی زمامداریها در افغانستان و برچیدن گلیم روزمرهگیهای «دهریت» و «الحاد» شهری همنوا و همصدا بوده اند.
گهشماری دههها و سدههای اشغالها، ستم شهر بالای ده، راهاندازی خشن و انقلابی پروسهی «سنتزدایی» و «مدرنیته»، پیادهسازی نسخهها و اندیشههای شیک و تخیلی وارداتی، کمبهادادن و ازنظرانداختن روستا و روستاییان و سری از آزامایشهای شتابزده، پیشازوقت و ناشناخته برای اکثریت تام وطنداران ما که در دههاهزار روستای افغانستان در میان شیبوفراز کوهها، درهها و بیابانها به سر میبرده اند گواه بیچونچرای سازهی بنیادین زمینلرزههای اجتماعی، شورشها و «جهادهای فیالسبیللله» بوده است. این ده و دهاتیهای افغانستان بودند که در برابر اشغال خارجی و پاسداری اسلامیت و تمامیت آن پرچم «جهاد» را طی نیمسدهی اخیر برافراشته نگهداشته اند. با همین شمارش و برآورد امروز روستای اکثریت بالای شهر اقلیت حکم میراند و امارت خویش را در آیینهی آمیزهی شریعت و سنت برپا داشته است.
مکتبخواندهها و اهل سواد و آگاهی افغانستان بیهوده و خیلی خیالپردازانه به چنان گویهها و مفاهیمی دانش جامعهشناسی چسپیده اند که به هیچصورت به یاری آنها همچندیهای راستین همبودگاه افغانی را شگافته و خوانده نهمیتوانند. جنبش ناتوان و پراگندهی روشنگری افغانی در شناخت واقعیتها و جوهر «گسستها» و «واگذاریها» پیشین و پسین مبتلا به واکاوی و کالبدشگافی سازهها و مؤلفههای دست دوم و حاشیوی گردیده است. طی کمابیش نیمسدهی پسین معضل بنیادین افغانستان را به یاری تضادهای طبقاتی، قومی، مذهبی، سمتی، زبانی و حتی جنسیتی تعریف و تفسیر میکرده اند و نسخههای آمادهشده برای زمان و مکان دیگر را برای درمان دردهای افغانستان روا و جایز میپنداشته اند. از همینجا رویش باورهای کژدیسه و ریایی «دیکتاتوری پرولتاریا»، «جامعهی بدون طبقه»، «جامعهی بدون استثمار انسان از انسان»، «امت برابر اسلامی»… در درسنامهها و پند و ترفند و وعظ امامهای «مارکسباوری روسی» و «اسلام سیاسی» وارد روزمرهگیهای کشور میگردیده است.
پیدایش و چیرهشدن دوبارهی «تحریک تالبان» بالای خرابههای «جمهوریتها» و «گسستهای» قهری و زنجیرهیی ناگزیر میسازند تا بازی با پَر خیالی جنگاندن افغانها زیر نام طبقه، مذهب، قوم، زبان، محل، حزب و جنسیت را کنار گذاشته و خرد و آگاهی خویش را به هدف شناسایی و راززدایی پرسمان پیچیده و دیرینهی شهر و ده به کار انداخته و داروهای افغانی برای دردهای افغانی را نشانی نموده و در گام نخست به چارههای سنجیدهشده برای برداشتن «دیوار چین» میان شهرنشینها و دهاتیها دست یافت.
بیگمان، در دنیای تنگ ما سازهها و آسایندههای جهانی در تندسازی و کُندسازی فرآیندهای درونی کشورها بیاثر نیستند، نقش سازنده و نهایی اما، با هر سنجهیی که بسنجیم، به عامل و یا عاملهای درونی بستهگی دارد. افغانستان نیمسدهی پسین در آشوب انقلابها، کودتاها و «جهادها» نشان داد که فرآیندهای سرشتی تکامل جامعه را نهمیتوان به یاری تانک و بانک بیرونیها به مهمیز قهر بست و به نتیجههای بایسته دست یافت.
پایان
د دعوت رسنیز مرکز ملاتړ وکړئ
له موږ سره د مرستې همدا وخت دی. هره مرسته، که لږه وي یا ډیره، زموږ رسنیز کارونه او هڅې پیاوړی کوي، زموږ راتلونکی ساتي او زموږ د لا ښه خدمت زمینه برابروي. د دعوت رسنیز مرکز سره د لږ تر لږه $/10 ډالر یا په ډیرې مرستې کولو ملاتړ وکړئ. دا ستاسو یوازې یوه دقیقه وخت نیسي. او هم کولی شئ هره میاشت له موږ سره منظمه مرسته وکړئ. مننه
DNB Bank AC # 0530 2294668 :د دعوت بانکي پته
NO15 0530 2294 668: له ناروې بهر د نړیوالو تادیاتو حساب
Vipps: #557320 : د ویپس شمېره
د دعوت رسنیز مرکز ملاتړ وکړئ
له موږ سره د مرستې همدا وخت دی. هره مرسته، که لږه وي یا ډیره، زموږ رسنیز کارونه او هڅې پیاوړی کوي، زموږ راتلونکی ساتي او زموږ د لا ښه خدمت زمینه برابروي. د دعوت رسنیز مرکز سره د لږ تر لږه $/10 ډالر یا په ډیرې مرستې کولو ملاتړ وکړئ. دا ستاسو یوازې یوه دقیقه وخت نیسي. او هم کولی شئ هره میاشت له موږ سره منظمه مرسته وکړئ. مننه
د دعوت بانکي پتهDNB Bank AC # 0530 2294668 :
له ناروې بهر د نړیوالو تادیاتو حساب: NO15 0530 2294 668
د ویپس شمېره Vipps: #557320 :
Support Dawat Media Center
If there were ever a time to join us, it is now. Every contribution, however big or small, powers our journalism and sustains our future. Support the Dawat Media Center from as little as $/€10 – it only takes a minute. If you can, please consider supporting us with a regular amount each month. Thank you
DNB Bank AC # 0530 2294668
Account for international payments: NO15 0530 2294 668
Vipps: #557320
Comments are closed.