مکثی بر یک مقاله ای منشترۀ
در مورد غازی نادرخان
با اختصار ممکن متن مقاله:
محمد نادر خان بعد از عودت خانواده اش بوطن در وقت امیر حبیب الله خان، به رتبۀ کندک مشر شامل قوای نظامی شد.
نادر خان در نتیجۀ همراهی دو سفر با امیر حبیب الله خان به هند برتانوی و کذا هرات، حبیب الله خان باز هم قوماندانی گارد خود را به رتبۀ غند مشری به نادر خان تفویض کرد.
نادر خان تا هنوز 25 سال داشت که در بدل حسن خدمت، او را در سال 1908 م به رتبۀ جنرالی مفتخر ساخت.
در زمرۀ یک سلسله شورش ها در آن زمان، یکی هم شورش منگل در سال 1912 م، در جنوبی بود، حبیب الله خان جنرال نادرخان را با قطعۀ خاص اردلی برای رفع و دفع شورش به آن صوب منصوب ساخت.
این اولین باری بود که این جنرال جوان به یک وظیفۀ مهم گماشته شد، نادر خان توانست با وارد کردن فشار نظامی شورشیان را متقاعد به صلح و حفظ نظم و آرامش سازد.
امیر حبیب الله خان از این مؤفقیت جنرال نادر خان بسیار خشنود گردید و در ازای این خدمت در نومبرسال 1912 م او را به رتبۀ نایب سالار حضور خود ارتقا داد.
هم چنان امیر، نادر خان را در سن 31 سالگی بدون آنکه مصدر کدام خدمت بزرگ نظامی گردد به رتبه سپه سالار ارتقا داد.
بعد از قتل امیر حبیب الله خان برادرش نصرالله خان بر شیوۀ عیاشی و خوش گذرانی برادر خود انتقاد کرد.
نادرخان نیز به تأیید گفتار نصرالله خان بر ولی نعمت خود که او را مثل فرزند دلبند خود در ظرف ده سال از کندک مشری به سپه سالاری ارتقا داد زبان به انتقاد کشود.
بعد از مرگ امیرعساکر جلال آباد بر نادر خان مظنون گشته و نادر خان را در زمرۀ قاتلین حبیب الله خان با بعضی اعضای خانواده اش زندانی ساختند.
ایشان به امرامان الله خان به کابل احضار و برای مدت کوتاه در ارگ تحت نظارت قرار گرفتند.و متصلا از طرف امان الله خان به گرفتن مقام های قبلی خود نایل امدند.
وقتیکه جنگ سوم افغان و انگلیس در سه جبهه اعلام گردید امان الله خان نادر خان را با حسن نیت به محاذ جنوبی مقرر کرد، و دو برادرش شاه ولی خان و شاه محمود خان را به معیتش گماشت.
بعدا در حالیکه قوا در حواشی پایگاه نظامی تل در حالت پیشرفت بود به پیشنهاد انگلیس متارکه صورت گرفت و امان الله خان امر عقب نشینی به قوای افغانی تحت قوای نادرخان داد.
با آنکه شاه از واقعیت فتح تل و چگونگی آن اگاه بود اما از لحاظ سیاسی خواست پیشرفت در محاذ جنوبی را یک موفقیت فراتر از واقعیت جلوه دهد و حین برگشت قوا با پذیرایی شاندار از عساکر و افسران و بخصوص نادرخان استقبال به عمل آورد و میناری را برای قدر دانی از این موفقیت به حیث یادگار جنگ به نام نادر خان اعمار نمود.
تحلیل و تبصرۀ موجزی بر نکات عمدۀ مقالۀ فوق الذکر:
یک- جنرال شدن نادر خان:
غازی محمد نادرخان مانند شهید ملت میوندوال و محمد موسی شفیق، در نتیجۀ ذکاوت، کار فهمی، ذکاوت سرشار خداوندی به دربارهای امیر حبیب الله خان و غازی امان الله خان تقرب حاصل کرد.
غازی نادر خان در دربار امیر حبیب الله خان از رتب عسکری کندک مشر و غوند مشر و بعد از اینکه توفیق حل غایلۀ شورش منگل را از طریق تفاهم و فشار عسکری حل نمود، از طرف امیر حبیب الله که از این ناحیه سخت پریشان بود به رتبۀ عسکری جنرالی نایل گردید.
کاری که بابای پشتونان در دورۀ غازی امان الله در جنوبی به حیث قوماندان عسکری با مخالفین، بدون پرتاب یک گلوله و فیرتفنگ انجام داد و غازی امان الله، در نتیجۀ همچو تدبیر و کاردانی، عبدالحکیم شاغاسی بارکزی، پدرداکتر حیدرخان رئیس پوهنتون در دورۀ رژیم کودتایی سردار صاحب، را که والی بود معزول و اختیارات را به مفکر محمد گل مومند سپرد که در قسمت شانزدهم کتاب عرض خواهد شد.
در حالیکه سردار صاحب تان بعد از خواندن چند کورس مستعجل در فرانسه، بدون طی کردن مراتب عسکری حتی لیوامشری، به صورت ماشینی به رتبۀ جنرالی مفتخر شد!!!!
چرا نادرخان بزرگ، بعد از اخذ مقام جنرالی، از جانب حبیب الله خان با درک ذکاوت و نبوغ نظامی اش به مقام های جنرالی و نائب سالاری ارتقاء نکند؟
و بعداً هم حبیب الله خان با درک سالم و اعتماد به لیاقت و اهلیتش، نادرخان را به رتبۀ سپه سالاری ارتقاء داد، اگر یک رجل نظامی مانند غازی نادرخان که تاریخ افغانستان به استثناء سیدال ناصر، سپه سالار دورۀ میرویس بابا و فرزندانش شخص دومی را نمی شناسد، این اعتراض که نادر خان «بدون کدام خدمت بزرگ نظامی» به مقام سپه سالاری رسید، غیر موجه و عقده مندانه تلقی میگردد، زیرا نادر خان به مقام نایب سالاری رسیده بود و او حاضر به فرونشاندن هرگونه غایلۀ دیگر در مملکت بود، یعنی دائم به صورت بالفعل در راه همچو خدمت بزرگ قرار داشت.
اما سردار شما، یک صاحب منصب خشره و لوده و فاقد اهلیت و لیاقت انشیاتیف نظامی را صرف به روی اعتماد محمد زی بودن به عوض مستغنی و شخصیت های قابل قدر نظامی، وزیر دفاع ساخت که در روز کودتای ثورمانند صدام حسین برای زنده ماندن، به خانۀ یک دهقان پناه برد، و این وجیزۀ مردم ما صدق پیدا کرد که :«پهلوان زنده خوش است»
بد تر از آن اینکه سردار شما سید عبدالاله بیسواد را بعد از خود به بلند ترین مقام دولتی یعنی معاونیت ریاست جمهوری رساند!!!!!
ایا درتمام مملکت یک شخص واجد همچو صلاحیت و اهلیت و لیاقت برای احراز همچو مقام شامخ پیدا نمیشد که سید عبدالاله یابو را، معاون مقام ریاست جمهوری و درحقیقت امرجایگزین خود ساخت؟
افغانستان صاحب شخصیت های بسیار بزرگ و ممتاز علمی و مسلکی و ملی و واجد همچو لیاقت برای این مقام را داشت، ولی سردار این بچه را به خاطر فرزند بودن سید عبدالله شداد وزیر دو سره دورۀ صدارتش معاون خود ساخت.
در حالیکه هم در دورۀ حبیب الله خان و هم در دورۀ غازی امان الله، رجل بزرگ نظامی و صاحب تدبر سیاسی مانند نادر خان وجود نداشت.
که څوک تله د انصاف په لاس کی ورکا
خپل ټټو او د بل آس به برابر کا
اعتراض، به عمل آمده که بعد از کشته شدن امیر حبیب الله خان، نصرالله خان برادر خود مقتول خود را متهم به عیاشی و فحاشی نمود، نادر خان نیز به همان نهج به مذمت امیر مقتول و ولی نعمت خود که او را مثل فرزند دلبند خود به سپه سالاری ارتقاء داد پرداخت.
نخست اینکه در جهان سیاست عملی و دولت داری و حکومت کردن، کدام پرنسیپ مقدسی به نام ولی نعمتی و نمک حرامی وجود ندارد.
دوم اینکه، نادرخان برادر یا بچه کاکا و بنی اعمام امیر نبود، اگر نصرالله خان برادرامیر مقتول به حقایقی اشاره کرد که امیردر آن گناه ها و بولهوسی ها مبتلاء بود از نادرخان چه گله؟
بخصوص که امیر حبیب الله خان، درغم استرداد استقال کشور نبود.
سوم اینکه: نادر خان این مدارج نظامی خود را در نتیجۀ لیاقت و اهلیت مسلکی خود و احتیاج حبیب الله خان به وی بدست آورده بود و نادر خان مانند سید عبدالاله سردار شما، بچه خواندۀ حبیب الله خان نبود.
چهارم اینکه: نادر خان به حیث عضو حلقۀ سری و انقلابی دربار یعنی مخالفین سرسخت حبیب الله خان و انگلیس، مانند نصرالله خان و امان الله خان وشجاع الدوله و دیگران قرار داشت ، و دست همۀ شان به شمول نادر خان در قتل امیر شریک بود.
چنانکه غبار به صراحت در همین مورد به صورت مستند مینویسد: زمانیکه وی با شجاع الدوله والی هرات همکار امور مطبوعاتی بود، شجاع الدوله به صراحت به غبار اعتراف کرده بود که امیر حبیب الله خان را خودم کشتم.
چرا درین مورد به روایت غبار و اعتراف شجاع الدوله اتکاء نمیشود؟
پنجم: نادر خان خود در فکر زعامت کشور بود و به همین منظور وی با همین گروه در قتل امیر همدست بود، اگر نادر خان میخواست میتوانست امیر را از همچو دسیسه با خبر سازد و مانند سید عبدالاله به بالاترین مقام دولتی برسد.
اینکه درنتیجۀ قتل امیر، عساکر در جلال آباد بر نادر خان مظنون شدند و میخواستند او را به قتل برسانند و لی غازی امان الله امر فرستادن شان را به کابل و بعد از چند روز مراقبت متصلا به او تمام مقام های بزرگ نظامی اش را اعاده نمود، دلیل ان از یکطرف همین دست داشتن نادر خان با امان الله درپلان قتل امیر بود و مهمتر از آن احتیاج مبرم غازی امان الله به همچو رجل بی نظیر نظامی برای جنگ با انگلیس ها شمرده میشود.
این ادعا که امان الله خان نادر خان را با [حسن نیت] به حیث قوماندان محاذ جنوبی مقرر کرد، از ریشه غلط و نادرست است.
ایا فرستادن یک کسی را به محاذ جنگ، که صد در صد خطر مرگ درآن موجود میباشد میتوان (حسن نیت) دانست؟؟؟؟
دلیل اساسی فرستادن نادر خان را با بردرانش به حیث قوماندان محاذ جنوبی اعتماد بزرگ غازی امان الله به نادرخان به حیث یک رجل و ستراتیژست بزرگ حربی و هم یک عنصر ضد انگلیسی بود که تحت همین انگیزه در قتل امیر با امان الله و حلقۀ مربوطه شان همدست شده بود.
بعداً نگاشته شده: در حالیکه قوا در حواشی یا پایگاه نظامی انگلیس در شهرک تل در حالت پیشرفت بود به [پیشنهاد انگلیس] متارکه صورت گرفت و امان الله خان امر عقب نشینی به قوای افغانی تحت قومانده نادر خان را داد.
پیشنهاد متارکه از طرف انگلیس خود شاهد شکست انگلیس در جبهات جنوبی است، در غیر آن انگلیس به حیث یک سوپر پاوربزرگ جهان هرگز حاضر نمیشد که به سویۀ جهانی شکست خود را قبول نموده و حاضر به متارکه شود، زیرا اعلان متارکه دلیل اشکار شکست و تسلیمی است.
متن این پاراگراف با مطالب بعدی که قوای افغانی تحت قوماندۀ نادرخان و خود نادرخان در حالت گریز بود، در تضاد کامل قرار دارد.
شاغلی استاد سیستانی، متکی بر ادعاهای جرنیل صاحب یار محمد خان وزیری تحریر داشته اند:
«جنرال وزیری همان کسیست که در جنگ استقلال در محاذ تل و وانه (قوماندان بزرگ محاذ تل، نادر خان و قوماندان محاذ وانه و پیوار شاه محمود خان غازی بود- مومند) یکجا با مبارزین وزیرستانی توانسته بود 55 سنگر نظامی را از سربازان انگلیسی تصرف کند و دشمن را وادار به متارکه صلح راولپندی با جانب افغانی و سر انجام به قبول استقلال افغانستان نماید»
یا بار خدایا مددی !
اکنون کدام گپ و ادعا را آدم قبول کند؟
فتح تل و وانه توسط جرنیل صاحب یار محمد خان وزیری؟
یا فتح جرنیل صاحب یار محمد خان و شکست نادرخان؟
و یا شکست و یا هم فتح هردی شان؟
مردم ما یک وجیزۀ حکیمانه دارند که «اگر قصابان زیاد شود، گاو مردار میشود»
اکنون وضع مماثلی را در مورد تعدد محقیقین و مورخین می بینم.
اکنون به سطور بعدی توجه فرمائید: با انکه امان الله خان از واقعیت فتح تل و چگونگی ان کاملا اگاه بود، اما از لحاظ سیاسی خواست پیشرفت در محاذ جنوبی را یک [موفقیت فراتر] از واقعیت جلوه دهد، حین بازگشت قوا با پذیرایی شاندار از عساکر و افسران و بخصوص نادر خان استقبال به عمل آورد و میناری برای قدر دانی از این موفقیت به حیث یادگار جنگ به نام نادرخان اعمار نمود.
یعنی امان الله خان به عنوان دروغ و تظاهر و خود بزرگ منشی و فریب دادن خلق الله و رعیت به همچو فتح و ظفر تاریخی بدون واقعیت مبادرت ورزید؟!!!!!!!!!
امان الله خان که از واقعیت جنگ در جبهه کاملا واقف بود و مخبران دربار اخبار جنگ را به اما ن الله خان میرساند، چرا امان الله خان یک میناره خورد و چوچه برای تجلیل از فتوحات شیرغران و رستم داستان و عقاب بلند پرواز جبال وزیر،یعنی فاتح 55 سنگر در تل و وانه توسط جرنیل صاحب یار محمد خان، برای یار محمد خان نساخت؟
از اشتباهات محتمل املایی معذرت میخواهم

د دعوت رسنیز مرکز ملاتړ وکړئ
له موږ سره د مرستې همدا وخت دی. هره مرسته، که لږه وي یا ډیره، زموږ رسنیز کارونه او هڅې پیاوړی کوي، زموږ راتلونکی ساتي او زموږ د لا ښه خدمت زمینه برابروي. د دعوت رسنیز مرکز سره د لږ تر لږه $/10 ډالر یا په ډیرې مرستې کولو ملاتړ وکړئ. دا ستاسو یوازې یوه دقیقه وخت نیسي. او هم کولی شئ هره میاشت له موږ سره منظمه مرسته وکړئ. مننه
د دعوت بانکي پتهDNB Bank AC # 0530 2294668 :
له ناروې بهر د نړیوالو تادیاتو حساب: NO15 0530 2294 668
د ویپس شمېره Vipps: #557320 :
Support Dawat Media Center
If there were ever a time to join us, it is now. Every contribution, however big or small, powers our journalism and sustains our future. Support the Dawat Media Center from as little as $/€10 – it only takes a minute. If you can, please consider supporting us with a regular amount each month. Thank you
DNB Bank AC # 0530 2294668
Account for international payments: NO15 0530 2294 668
Vipps: #557320
Comments are closed.