علت عمدۀ  فروپاشی حزب دموکراتیک خلق

کاندید اکادمیسین سیستانی  

156

علت عمدۀ  فروپاشی حزب دموکراتیک خلق

فراکسیون بازی رهبران آن حزب  بود

(درپاسخ به سوال انجنیر شیر ساپی)

 

نظر الکساندرلیاخوفسکی،مولف کتاب توفان درافغانستان:

الکساندر لیاخوفسکی دستیار دګرجنرال وریانکوف قوماندان قوای شوروی درافغانستان ومشاور ارشد داکترنحیب الله در سالهای  ۱۹۸۸ -1991 در آخرین صفحات کتاب خود بنام توفان درافغانستان ارزیابی خودرا از کرکتر رهبران حزب دموکراتیک خلق  چنین ابراز میکند:«رهبران حزب(تره کی،امین،کارمل،نجیب)همواره میکوشیدند به نمایندګی از خلق سخن گویند ودرحرف تمایل داشتند نشان بدهند که به خاطر منافع آن جانفشانی میکنند، مگر درعمل از مردم دور بودند. وبه آرمانها ونیازهای آن بی تفاوت برخورد میکردند. رهبران حزب دموکراتیک خلق از حزبی های عادی دور بودند وبیشرمانه از میهن پرستی و فداکارآنها بهره برداری میګردند. با آدمها به عنوان عامل انسانی مجرد برخورد میکردند واندیشه های خږد را از راه زور درعمل پیاده میساختند.دولتی را که  به وجود آورده بودند با نیروی سرنیزه و اختناق در کشور سرپا ایستاده بود. آنها خود از خلق ببګانه بودند. آنها را مردم برنگزیده بودند. درپیشگاه مردم مسول وپاسخده نبودند. انتقاد ناپذیر بودند. صرف تابع فراکسیونی حزبی، قومی، قبیله وگروه خود بودند وهمچنان از الطاف شوروی برخوردار بودند. آنها نمی توانستند تفاهم ملی را درافغانستان تأمین نمایند.و دراوضاع جنگ داخلی تا کنون کسی موفق نشده است زندگی مردم را بهبود ببخشد. این بود که با محروم شدن ازحمایت شوروی، رژیم طی چندماه انگشت شمار ازهم گسیخت.»(توفان درافغانستان،ج۲، ترچمه آربانفر، ص۱۸۲)

 

نظر دکتورکبیررنجبر:

دکتور کبیر رنجنبر عضوکمیتۀ مرکزی حزب دموکراتیک خلق ورئیس اکادمی علوم افغانستان، دراوایل سال 2001  درپیامی که برای  ایجادجبهۀ ملی روشنفکران افغانستان،به نشر سپرده، ضمن ارزیابی نقادانه رهبران حزب دموکراتیک خلق و رژیمهای بنیادگرای بعد از آن، چنین ابراز نظر میکند:«همه زمامداران رژیم های سه دهۀ اخیر(به استثنای محمدداود) درافغانستان فاقد استقلال وارادۀعمل بودند. تمام آنها به کمک کشورهای اجنبی به قدرت رسیدند وتحت نظارت مستقیم آنها عمل میکردند. رمز عدم موفقیت وعلت اساسی شکست این رژیمها نیز در همین اصل پنهان بود،زیراکشورهایی که اداره وکنترول این زمامداران را در دست داشتند،درجهت منافع  واهداف استراتیژیک خود عمل میکردند واز مطالبات مردم وشرایط ویژه جامعۀ افغانی بی خبربودند….تجربه  سیاسی سه دهۀاخیر افغانستان این واقعیت را آفتابی ساخت که زعمای کشور(به استثنای محمد داود)و گروهکهای مربوط شان در زدوبندهای بین المللی و یا توطئه های درونی شان منافع مردم  ووطن را بارهابه بخاطر منافع شخصی خویش مورد معامله قرار داده اند.»(پیام وحدت،ص6، 13)

 دکتور رنجنبر  باردیگر در مرامنامۀ حزب دموکرات افغانستان چنین گفته است:« این افراد(رهبران سیاسی دو دهۀ اخیر)بخاطرخلل ناپذیری حاکمیت شان  وبه هدف به زنجیرکشیدن عقیدتی جوانان و طنپرست وفدا کار،ایدیولوژی های کلیشه ئی  بیگانه را بر اعضای سازمانهای سیاسی مربوطه شان و جامعه تحمیل نموده واختلافات قومی، قبیلوی، ملیتی، زبانی، مذهبی ومنطقوی(سمتی) را دامن زده اند.آنها منافع مردم کشور را وحتی کادرها و اعضای سازمانهای سیاسی مربوط شان را بخاطر حفظ منافع شخصی وگروهکی در داخل وخارج  کشور بارها مورد معامله قرار داده ودرمبارزه برای بدست آوردن قدرت و یا حفظ آن زندگی صدها هزار افراد بیگناه افغان واعضای سر سپردۀ احزاب سیاسی و تنظیم های جهادی را بیرحمانه برباد داده اند. عدم موجودیت دموکراسی درون حزبی و یا تنظیمی،اطاعت بدون چون وچرای مقامات پائین(صفوف ازمقامات بالا)، اعتقاد کور کورانه بر ایدیولوژی های بیگانه از مشخصات عمدۀ سازمانهای سیاسی سه دهۀ اخیر درکشور است.»(مرامنامۀ حزب دموکرات افغانستان، 2001،ص39-40)

به نظرمیرسدکه رهبران حزب نه تنها در فکر مردم نبودند بلکه  هیچگونه آزادی عمل و اراده ئی درسمت دادن جامعه  تداشتند وهرگونه که دل شورویها  میخواست همانگونه عمل میشد ونتایج بسیار نادرست ونابخردانه یی از این عملکرد بدست می آمدو تمام بدنامی این عملکرد به نام حزب ورهبران حزب مذکور ثبت میشد.

 

نشریه های آینده و آزادی چی میگویند:

امروز درخارج از کشور در میان اعضای حزب مذکور اشخاصی شجاع وحقیقت نویسی وجود دارند که بر فراکسیون بازیهای رهبران حزب  انگشت انتقاد میگذارند و راه وروش رهبران خود را محکوم میکنند ومینویسند:«سنتهای پوسیدۀ رهبری سالاری مرکزیت غیر دموکراتیک، خاطرخواهی برادران کهتر بین المللی …. سد راه اظهارنظر بود. انتظار روزی را می کشیدیم که دیگر مجبورنباشیم لقمۀ جویدۀ دیگران را ببلعیم.یعنی برای کشف وآشنائی با کرکتریستیک مردم خود تتبع وریسرچ های آزادانه بعمل آوریم وجولانگاه ذهن وخرد ما وسیع تر از دایرۀ محدود احکام بینشی ای که از خارج دیکته میشدندباشد.»(اسماعیل محشور،آینده، شمارۀ 7،ص2)

«نشریۀ آزادی» که به طرفداری از ببرک کارمل تا جندسال قبل دردنمارک نشرات داشت، در شمارۀ 41 یکی از اعضای حزب دموکراتیک خلق زیرعنوان «ماپلهای عقبی را شکسته ایم»نه تنها از دوپارچگی حزب بنامهای جناح «خلق» و«پرچم» شکوه دارد،بلکه در هردو جناح از گروهک هایی چون:گروپ تره کی، گروپ زرغون،گروپ امین، گروپ پنجشیری، گروپ ظاهرافق، درجناح خلق  واز گروپ لایق،گروپ وکیل، گروپ پولیتخنیک(کاویانی)،نام می برد که تا قبل از خروج قشون سرخ از کشور بصورت مخفی فعالیت میکردند و بعداز خروج آن قشون بصورت علنی فعالیت میکردند.

این فرکسیون بازی های رهبران حزب سبب گردید تا پس از بقدرت  رسیدن آن حزب هرجناحی که پله قدرت او سنگینی میکرد افراد فراکسیون رقیب خودرا زندانی وشکنجه وحتی نابود میکردند.  میتوان حدس زد که خود حزب دموکراتیک خلق آنقدر اعضای خود را بدلیل انتساب جناح رقیب شکنجه و نابودکرده اند که  احزاب بنیادگرای جهادی نکرده خواهند بود.

 

کودتای شهنوازتنی برضد نجیب الله :

آقای داکتر جلال بايانی، ديپلومات افغانی که هيات افغانی را در مذاکرات ژنو همراهی کرده است، در سویدن هنگامی که در کمپ مهاجرین ساگوسن در حومۀ شهر گوتنبرگ باهم بودیم،دراين مورد برايم  توضیح می داد که: يکی از بازی‌های تفتين ‌آميز سياسی روس‌ها اين است که در عين حالی که يکنفر يا يک گروه را حمايت ميکنند و بالا ميکشند، همزمان با آن شخص يا اشخاص ديگری را در پشت پرده برای رقابت و جاگزينی با آن اولی تربيت ميکنند تا همينکه نقش اولی به پايان برسد و يا احيانا از دستورات ايشان انحراف بنمايد، توسط افراد ديگری از همان قماش او را خنثی کنند و از ميان بردارند. در مورد تره‌کی و امين و کارمل و نجيب‌الله نيز روس‌ها از چين شيوه‌ای کار گرفتند و هنگامی که نجيب‌الله را بجای کارمل نصب کردند، فريد ‌مزدک، نجم‌الدين کاويانی، وکيل و شهنواز تنی و عده ديگر را مخفيانه در مقابل نجيب‌الله حمايت و تشويق ميکردند و به آنها طوری وانمود و گوشزد ميساختند که رهبری آينده کشور از آن شماست.

اين افراد وقتی خود را مورد نوازش و حمایت روس‌ها می‌يافتند، فورا قيافه حق‌بجانب بخود ميگرفتند و لذا هر يک  به گروپ‌بازی و فرکسيون‌سازی در درون رهبری حزب می پرداخت و با آنکه رئيس جمهور نجيب‌الله از اين دسته‌بازی‌های سياسی اطلاع می‌يافت، اما چون ميدانست که، آب از کجا گل‌آلود است، نميتوانست بگويد: «بالای چشم شما ابروست» لهذا آنان هر روز بيش از پيش جسورتر ميشدند. تا آنجا که باری شهنواز تنی تقريبا برای سه ماه در عمارت وزارت دفاع واقع در دارالامان تحصن جست و از امر و نهی رئيس جمهور تمرد ورزيد.

روس‌ها ظاهرا به وساطت پرداختند و در سفارت روسيه در کابل هر دو را احضار و توصيه نمودند و آشتی دادند، اما در خفا به وزير دفاع اجازه دادند تا دست به کودتا بزند و زور خود را بيازمايد. وزير دفاع چنان کرد، مگر موفق نشد. زيرا نجيب‌الله نيز از طرح يک کودتا بر ضد خودآگاهی داشت و تمام امکانات خود را برای خنثی ساختن آن بکار بست.

اين حادثه يک بار ديگر باعث انشعاب حزب بر سر اقتدار گرديد و رهبران جناح خلق با بسیاری از جنرالان خلقی در اردو دستگير و بزندان افتادند یا سربه نیست شدند و  افسران خلقی باقی مانده در اردو  چندان دلچسپی به بقا و دوام دولت نجيب‌الله نداشتند.

 

نقش هواداران کارمل در سقوط نجیب الله:

جناح پرچم حزب مخصوصا  هواداران  ببرک کارمل که مخالف مشی آشتی ملی نجيب ‌الله بودند وقسماً در زندان‌ها افتاده بودند، نيز از رژيم نجيب الله آزرده  و در آرزوی سقوط دولت بودند. اين آزردگی‌ها زمانی به نفرت آن بخش از عناصر پرچمی تبديل شد که نجيب‌ الله همزمان با برگشت ببرک کارمل از مسکو، محمود بريالی برادر کارمل را برطرف و به افشاءگری برخی از اعمال و اسرار ببرک کارمل و سلطانعلی کشتمند توسط جرايدی بظاهر شخصی چون: پلوشه بمدیریت زمان ستانیزی و يا جریدۀ حق بمدیریت محسنی زد.

کارمل و هوادارانش(فریدمزدک، کاویانی، وکیل، نبی عظیمی، سیداعظم سعید قوماندان گاردملی،یارمحمدوباقرفرین معاونین وزارت امنیت دولتی)، نيروی خود را در جهت سقوط دولت نجيب الله بکار گرفتند و ائتلاف شمال را (اتحادجنرال دوستم وجنرال مومن وسیدمنصورنادری واحمدشاه مسعود)را ايجاد نمودند و علم بغاوت بر ضد دولت را برافراشتند. سعی دولت در فرونشاندن غايله سمت شمال بجایی نرسيد و در حاليکه انتظار ميرفت پلان صلح ملل متحد در ايجاد يک حکومت ائتلافی فراگير،بزودی  تحقق یابد، بنا بر مخالفت ببرک کارمل با نجيب‌الله، این طرح توسط هواداران کارمل  ناکام گردید.

نکات عمده این طرح ؛حفظ تمامیت ارضی کشور، کنار رفتن داکترنجیب از قدرت، تشکیل کاببنه ای مرکب از  تکنوکراتان و هشت  وزیر ازمجاهدین وبقیه ازاشخاص بیطرف وبرحال ماندن اردوی ملی  افغانستان بود.

داکترنجیب الله  از این طرح استقبال کرد وحاضر به کنار رفتن خود از قدرت شد‌ولی آن عده ازاعصای دفتر سیاسی حزب که با تحقق طرح ملل متحد مقام وامتیازات خود را از دست رفته می دیدند با این طرح بنای مخالفت گذاشتند.  آنها ابتدا جنرال مومن قوماندان بندرحیرتان را وادار به مخالفت  کردند ومتعاقبا” جنرال دوستم قوماناندان فرقه قومی ۵۳ همنوایی خود را با جنرال مومن  اعلام داشت و بدنبال آن  سیدجعفر کیانی قوماندان فرقه قومی اسماعیلیه اتحاد خود را با جنرال دوستم ابراز کرد وسپس احمدشاه مسعود که توسط فریدمزدک  معاون نجیب  الله درامورحزبی ویارمحمدمعاون وزارت  خدمات دولتی ‌ازتصمیمات رییس جمهور مطلع بود،  ایتلاف خود را با دوستم وسیدکیان اعلام نمود. سعی داکترنجیب درخاموش کردن این بغاوتها بجای نرسید.

دکتورنجیب جنرال نبی عظیمی را بحیث آخرین حلال مشکلات دولت خود نزد دوستم  که تازه  مزار شریف را تصرف کرده بود فرستاد اما جنرال عظیمی پس از قرأت پیام نوروزی رییس جمهور  مزارشریف را به جنرال دوستم تسلیم داده به کابل برگشت وداکترنجیب با این عمل او عکس العملی نشان نداد .

درتاریخ های ۲۳ و۲۴ و۲۵ حمل  احمدشاه مسعود چهاریکار وبګرام را به تصرف  خود در آورد. شب ۲۵ حمل داکترنجيب‌الله و بنين سيوان نماينده خاص سرمنشی ملل‌متحد در پرده تلويزيون ظاهر شدند و برای مردم افغانستان مژدهٔ صلح و امنيت دادند و نجيب‌الله خاطر‌نشان ساخت که کناره‌گيری او از قدرت بخاطر تامين صلح و امنيت در کشور صورت گرفته  و تاريخ و گذشت زمان به مردم افغانستان ثابت خواهد ساخت که قلب چه کسی برای مردمان کشورش و قطع جنگ و ويرانی می‌تپيده است؟

در روز ۲۶ حمل ۷۱ دکتر نجيب‌الله  با صاحب منصبان وجنرالان قوای مسلح در يک محفل رسمی خداحافظی نمود.خداحافظی رئيس جمهور با صاحب منصبان ارشد اردو،پس از آن صورت گرفت که وی از میان تمام جنرالان ارشد وزارت دفاع وداخله   جنرال نبی عظیمی  را بحیث قوماندان اعلی اردوی افغانستان بجای خودش تعیین نمود    .

 درحالی که جنرالان وافسران اردوی ملی ووزارت داخله به کفایت  واهلیت نظامی وصداقت حزبی نبی عظیمی باورنداشتند واین گزینش وخداحافظی  را به منزله انحلال قوای مسلح کشور تلقی کردندو ازهمان لحظه  همه صاحب منصبان قوای مسلح  در فکر جلب حمایت رهبران جهادی از راه تسليمی قطعات نظامی مربوطه خويش شدند.

معلوم ‌دار صاحب‌ منصبان مربوط به جناح خلق در تسليمی قطعات و سلاح کوت‌های خود به حزب اسلامی و صاحب منصبان منسوب به جناح پرچم بر طبق فيصله رهبران خود در تسليمی ذخاير اسلحه و مهمات و قرار گاه‌های خود به شورای نظار (يا ايتلاف شمال) پرداختند.

یک شب بعد از خداحافظی داکترنجیب با افسران قوای مسلح ، عبدالوکیل ‌وزیر امور خارجه  خبر فرار  ریس جمهور نجیب الله را از طریق راديو تلويزيون افغانستان پخش کرد. وعلاوه نمود که  گارنیزیون  کابل از فرار رییس جمهور جلوگیری نمود وریس جمهور به دفترملل متحد درکابل پناه برده است.

با پخش خبرپناه بردن داکتر نجیب به دفتر ملل متحد، کابل از پنج سمت بشمول فضا مورد هجوم دسته‌های مجاهدين و ايتلاف شمال قرار گرفت.

گفته میشد افراد جنرال دوستم همان شب میدان هوایی کابل را اشغال وطیاره بنین سیوان نماینده ملل متحدرا که برای بردن رییس جمهور آمده بود محاصره کردند وبه او اجازه ندادند از طیاره فرود آید . سیوان به داکترنجیب وضعیت را گزارش میدهد و داکترنجیب میخواهد ازنبی عظیمی علت را بپرسدولی نبی عظیمی تلیفون ارتباطی خود با نجیب الله را قطع میکند تا ارتباط برقرارنشود. وقتی داکترنجیب  با دستیار خود اسحاق توخی و یاور خود میخواهد به میدان هوایی برود دردو راهی میدان هوائی افراد گارد خاص که نجیب روی وفاداری آنها بخود خیلی حساب میکرد مانع رفتن اوبه میدان هوایی شدند واز ریس جمهور نام شب خواستند. داکترنحیب   خود را معرفی میکند، عساکر اظهار میکنندکه ما شما را می شناسیم اما قوماندان صاحب گارد به ما امرکرده است که هیچکس بشمول ریس جمهور بدون نام شب به میدان هوایی رفته نمیتواند.

بعد از این سخنان داکترنجیب درک میکند که نبی عظیمی  نسبت به او خیانت کرده ودراصل او ازطرفداران ببرک کارمل و ایتلاف شمال است . پس تصمیم میگیرد تا به دفترملل متحد درکابل پناه ببرد ودر آنجاست  که نبی عظیمی پیدا میشود و به داکترنجیب میگوید که چندتا لچک های دوستم طیاره بنین سیوان را محاصره کرده بودند ومن ان مشکل را حل کردم وبنین سیوان را به کابل آوردم.

از گزینش نبی عظیمی بحیث قوماندان اعلی قوای مسلح کشور  در آخرین لحطات اقتدار نجیب الله استنباط میشود که  نجیب آنقدر پرچمی بود که مرگ خود را با دستان یک پرچمی بهتر از نجات خود از دست یک خلقی می شمرد. وهمین اعتقاد وباور افراطی  او به پرچمی بودن  وتعصب او نسبت به خلقیها سبب سقوط و مرگ او توسط نبی عظیمی پرچمی شد.درحالی که دوستان نزدیک  پرچمی اش علایق قومی ونژادی خودرا نسبت به علایق ایدیولوژیک مرجح   میدانستند وبارها این علایق را دربرخوردهای لفظی میان اعضای بیروی سیاسی حزب نشان داده بودند وسرانجام آنها با ایجادایتلاف شمال قدرت را از نجیب الله پشتون به احمدشاه مسعود تاجیک  انتقال دادند.  اگربجای نبی عظیمی جنرال جمعه اڅک یاجنرال محمدرفیع بحیث قوماندان اعلی اردو برگزیده میشد، نجیب الله به این سرنوشت دچارنمیشد.

 

خلاصه، رهبران آن حزب بودند که بنابر خود ‌خواهی ‌ها، جاه ‌طلبی‌ها، صف‌آرائی‌ها، گروپ بازی‌ها، فرکسيون‌سازی‌ها، تفرقه‌ اندازی‌ها، معامله‌گری‌ها، وطن را به چنين روز سياه سر دچار ساختند.

همين رهبران حزب بودند که برای انتقام‌ کشی از همديگر خود، دولتی را که ۱۴ سال تمام در راه استقرار و استحکام آن خون صدها‌هزار جوان ميهن، از مخالف و موافق، ريختانده شده بود و مليونها انسان وطن مجبور به ترک خانه و کاشانه خود شده بودند و بسيار بسيار برای آن قيمت پرداخته شده بود، خود دو دسته آنرا برای مخالفين سیاسی وعقیدتی خود تسليم کردند. مخالفين هم که تشنه انتقام‌گيری بودند، در تبانی با عناصری از سطح رهبری حزب، چنان سفاکی‌ها و رسوائی‌ها و وحشی‌گری‌ها را در حق مردم مظلوم و بيدفاع بشمول صفوف حزب انجام دادند که در قاموس جنايات بشر نظير آن ديده و شنيده نشده است.

15/ 8/ 2025

پایان

شاه امان الله نماد استقلال طلبی، ملت خواهی وکسب دانش

د دعوت رسنیز مرکز ملاتړ وکړئ
له موږ سره د مرستې همدا وخت دی. هره مرسته، که لږه وي یا ډیره، زموږ رسنیز کارونه او هڅې پیاوړی کوي، زموږ راتلونکی ساتي او زموږ د لا ښه خدمت زمینه برابروي. د دعوت رسنیز مرکز سره د لږ تر لږه $/10 ډالر یا په ډیرې مرستې کولو ملاتړ وکړئ. دا ستاسو یوازې یوه دقیقه وخت نیسي. او هم کولی شئ هره میاشت له موږ سره منظمه مرسته وکړئ. مننه

DNB Bank AC # 0530 2294668 :د دعوت بانکي پته 
 NO15 0530 2294 668: له ناروې بهر د نړیوالو تادیاتو حساب
Vipps: #557320 : د ویپس شمېره 

  Donate Here

د دعوت رسنیز مرکز ملاتړ وکړئ
له موږ سره د مرستې همدا وخت دی. هره مرسته، که لږه وي یا ډیره، زموږ رسنیز کارونه او هڅې پیاوړی کوي، زموږ راتلونکی ساتي او زموږ د لا ښه خدمت زمینه برابروي. د دعوت رسنیز مرکز سره د لږ تر لږه $/10 ډالر یا په ډیرې مرستې کولو ملاتړ وکړئ. دا ستاسو یوازې یوه دقیقه وخت نیسي. او هم کولی شئ هره میاشت له موږ سره منظمه مرسته وکړئ. مننه

د دعوت بانکي پتهDNB Bank AC # 0530 2294668 :
له ناروې بهر د نړیوالو تادیاتو حساب: NO15 0530 2294 668
د ویپس شمېره Vipps: #557320 :

Support Dawat Media Center

If there were ever a time to join us, it is now. Every contribution, however big or small, powers our journalism and sustains our future. Support the Dawat Media Center from as little as $/€10 – it only takes a minute. If you can, please consider supporting us with a regular amount each month. Thank you
DNB Bank AC # 0530 2294668
Account for international payments: NO15 0530 2294 668
Vipps: #557320

Comments are closed.