اعلیحضرت محمدنادرشاه شاید یکي از اشخاص برجسته تاریخ معاصر کشورعزیز بوده باشد که بر ضد او تبلیغات بسا فراوان، البته کاملاً غیر مستند و احساساتي، صورت ګرفته است. کسانیکه بر ضد اعلیحضرت مرحوم قلمفرسایی میکنند یا از تاریخ خود بیخبر و تحت تأثیر تبلیغات وقت امده اند و یا بر اساس عقده های شخصی مینویسند. استدلال نمودن با هردو ګروه مذبور بې فایده است ولی برای روشن نمودن اذهان جوانان خود، در برابر همچو نظریات زهرآګین، وظیفه داریم چیزی بنویسیم. در زمینه شخصیت اعلیحضرت نادرشاه مضمون مفصلی را، که بایست در چندین قسمت به نشر سپرده میشد، در یک قسمت ګنجانیده شده است ، نګاشته ام و در آرشیف پورتال آریانا افغانستان موجود است. نباید وقت خواننده ګان مضمون خودرا با تکرار مکرر ضایع نمایم. اګر علاقه مند باشند به آرشیف همین پورتال تحت اسم اینجانب مراجعه فرمایند.
برای اختصار کلام باید بعرض برسانم که بزرګترین افتخار اعلیحضرت امان الله خان همانا استرداد استقلال افغانستان است. بلی! حقیقتاً هم ازین نکته چشم پوشی نمودن مثال آفتاب را به دوانګشت پنهان نمودن است. ولی فاتح و فاتحین میدان معرکه کی ها بودند؟
در جبهه مشرقی، که جنګ استقلال از همانجا آغازشد، عساکر ما نه تنها در جنګ مواجه باشکست شدند بلکه عساکر ما حتی جلال آباد را هم تخلیه نمودند. در جبهه قندهار، انګلیس ها در سپین بولدک پیشروي نمودند و قلعه جدید را اشغال کردند و اګر، از طالع خوب قوماندان عمومی سردار عبدالقدوس خان، آتش بس اعلان نمی ګردید خدا میداند که برسر این جبهه چه می آمد.
تنها سپه سالار محمدنادرخان و برادران رشید او بودند که در جبهه جنوبی بمقابل عساکر انګلیسی به پیشروي های نایل امدند. تل، وانه و کوتل ستراتیژیک پیوار را متصرف شدند.
وقتی انګلیس ها شرایط متارکه جنګ را بر امان الله خان تحمیل مینمایند و امان الله خان مضمون و مواد این متارکه را به اطلاع سپه سالار محمدنادرخان میرساند؛ سپه سالار جواب مکتوب امان الله خان را مینګارند که تنها کوران و مغرضین بر وطن پرستی سپه سالار مشکوک شده میتوانند. سپه سالار مینګارند:
« بعضی فقرات جزوی که دراین وقت از مضمون تاثیر پیدا نمی شود. وقتی که همان مسله بزیر خیال سیاست شود یک عالم معنی داشته باشد. پس از همین مضامین فقرات مذکور کامل افغانستان برباد شده فدوی دولت قبل از رسیدن فرمان مبارک والا، مولوی ظفرحسن خان و پادشاه میرخان و محمد یوسف خان را همراه یک عریضه بحضور مبارک والا روانه نموده ایم که حالات سمت جنوبی را بدرستی بحضور عرض کنند.
درباب شرایط باشرف بحضور اظهار نمایند که از سه و شصت رګ انسان یک رګ خون داشته باشد این قسم شرایط را قبول نمی کنند. اګر حالت کابل و سمت مشرقی بالکل خراب شده باشد و اعتبار نمانده باشد پس لازم که بهر قسم صلاح دانند یهمان قسم اجرا شود. بنده از نقطه نظر حقیقی ملاحظه نموده کابل بذریعه سه نفر مذکور فوق روانه نموده ام عرض کرده ام مګر در باب مصلحت صلاحیت ضرور است که وکلای مردم داخلی و سرحدی افغانستان هم شاملیت داشته باشند. باید از هر طایفه یک نفر وکیل بحضور طلب ګردیده همراه شان حرف زده شود. نیز عرض میدارم که اګر از یکطرف چیزی زمین بسمت مشرقی از دست رفته بطرف سمت جنوبی سه چند آن بدست آمده پس اګر مطابق عهمد نامه سابقه صلخ شود عیب دارد. . . .
حال خط رکاب باشی ( شاه ولي خان) تازه رسیده آنرا هم روانه نمودم. از برای خدا! فکر و حوصله خود را یکی از دست داده نشود باقی سپرد بخداوند کریم و مشاورها هم در عقب صفحه کاغذ سوم دستخط نموده اند. . . . وکیلی فوفلزایی. نګاهی بتاریخ استرداد استقلال ص ص ۸۲-۸۳
وقتی جنک استقلال بپایان میرسد. اعلیحضرت امان الله خان به کلانهای حضرات (همان حضراتیکه یکی از عوامل عمده سقوط امان الله خان و اصلاحات او ګردیدند) نشان های لمر اعلی، القاب نورالمشایخ و شمس المشایخ و ۵۳۰۰ جریب زمین سه فصله را اعطاء میفرمایند. فهمیده نمی شود که این حضرات بغیر دعاګویی و قاپیدن مریدان جاهل خود چه خدمتی را انجام داده بودند که لایق چنین تحایف و احسانات ګردیند؟
فرمان پادشاهي ۱۲ حمل ۱۲۹۹ شماره ۲۲۲۶۱
فضیلت پناهان حقایق آقایان المرعالی نشان حضرت شمس المشایخ صاحب و حضرت نورالمشایخ صاحب.
حضورماچون جنابان تانرا از رادمردان بزرګ محاربه استقلال افغانستان عزیز میداند و این سربازی و جان فشانی که حضرات کرام شما در راه حصول استقلال فرموده اید حضور ما شمایان را به اعطای نشان های ذیشان المرعالی و القاب فوق الذکر تقدیر و تمجید مینماییم و هم املاک خالصه … راکه از خالصه های قدیم دولت بوده و مشتمل بر پنجهزار و سه صد جریب در سه فصل می باشد با باغات انګوری آن که مربوط حکومت محلی کوهدامن است بطور بخشش و مکافات منظور فرمودیم. چنانچه بفرمان جداګانه بنام نظامات مالیه امر فرمودیم تا املاک خالصه … و باغات را بحضرات فضایل مآبان شما تسلیم نمایند خدمات قابل قدرشما در راه حصول استقلال افغانستان را افغانها فراموش ننموده از خدای توانا سعادت و بقای افغانستان را در تحت لوای اسلام قایم و برای حضرات شما که مجاهدین بزرګ وطن میباشید رهنمایی تان را برای ملت نجیب افغان از قادر توانا در ساحه های ارتقایی معنوی و مادی و طن عزیز خواهان بوده ایم.
امضای اعلیحضرت امان الله خان
فرمان امیر امان الله خان غازی بنام حضرت شاه آغا شمس المشایخ و حضرت شیرآغا نور المشایخ صاحب بتمجید از خدمات برګزیده آنها که در حصول استقلال افغانستان فرموده اند.
بالمقابل فاتح جبهه جنوبی و درحقیقت فاتح جنګ استقلال سپه سالار محمدنادرخان را به اعطای نشان لمر اعلی و اعطاء نمودن ۵۰۰ جریب زمین در علی آباد و۲۵۰۰۰ افغانی تقدیر نمود. ولی نه سپه سالار محمدنادرخان ونه اولاد او از آن زمین هیچ استفاده بعمل اورد و سپه سالار در جواب این احسان امان الله خان ګفت:
« . . . لهذا بحضور شهریار غازی ترقیخواه عرض و آرزو دارم که یک مکتب اقامت موسوم به مکتب اسلامیه امانیه در علی آباد که حضور والا مرحمت فرمودند قایم و مصارف مخارج مکتب مذکور حاصل همین زمین و مبلغ عطاء و عنایت شده یې که بعوض خدمت حقیرانه بنده که آنرا ذات شاهانه از خصلت خدمت نوازی فرموده اند منظور شود تا ازین نوازش شاهانه نیز برای ملت افغانستان فایده حاصل ګردد ( بعون الله)
اعلیحضرت امان الله شاه غازی بجواب معروضه سردار محمدنادرخان سپه سالار و وزیر حربیه فرمود« چون همواره مقصد والای ما مصروف ترقی اولاد وطن بوده و برای بهبود ملت نجیب خود و ترقی افغانستان خیالات صادقانه تان را متعاقب افکار همایونی دانته مقصد معروضه تان را منظور فرموده موفقیت بران از حضرت باری تعالی رجا دارم که برای خدمت وطن و ملت شما را توفیق عطافرماید. آمین»
. . . و درعهد امانیه مکتب طبی از همان حاصلات زراعتی علی آباد تأسیس ګردید. و درسال ۱۳۱۰ ش موسسات صحی هم در آنجا در محل قلعه و باغ علی آباد تأسیس ګردید و بعد اکمال تعمیرات جدید فاکولته طب که د رسال ۱۳۱۱ ش در دارالامان تأسیس شده بود در علی آباد منقتل و متمرکز ګردید. و در برج حوت سال ۱۳۲۴ شمسی فرمان تأسیس پوهنتون کابل از مقام پادشاهی صادر و زا روز ۲ برج حمل سال ۱۳۲۵ شمسی رسماً افتتحاح ګردید. یعنی این عطای مبلغ نقد و زمین زراعتی علی آباد باعث تأسیس شفاخانه و پوهنتون کابل و وزارت زراعت ګردید. . . وکیلی فوفلزایی. سلطنت امان الله شاه و استرداد استقلال جلد اول ص ص ۳۲۰-۳۲۱
یک مضمون کوتاه ګنجایش و حوصله ذکر نمودن همه خدمات اعلیحضرت نادرشاه غازی را ندارد. آیا همین دو سند معرف شخصیت و وطنپرستی نادرشاه شده نمیتواند؟ آیا اولاد او، که بعد از شهید شدن اعلیحضرت نادرشاه ۴۵ سال قدرت را دردست داشتند و در وقت دیمکراسی ناتو که ۲۰ سال بطول کشید، نمی توانستند که از قیمتی ترین زمین در قلب کابل و آن هم ۵۰۰ جریب استفاده بعمل آورند؟ آنرا بفروش برسانند و میلیونها دالر را صاحب شوند؟
باز هم کسی بګویند که بې غرض و مستند مینویسند و هیچ عقده ای بمقابل اعلیحضرت نادرشاه غازی و خاندان او بدل ندارند.
اینکه بعض ها فکر میکنند که شخصی بنام مهاجر افغان اسم مستعارسیدقاسم ریشتیا بوده است اشتباهږ مینمایند. اسم مستعار مذکور مربوط به مرحوم عبدالحی حبیبی بود. او در وقت مهاجرت در پاکستان یا هرچه نام میګذارید این کتاب را برشته تحریر کشیده اند و باید اذعان نمود که مملو از اتهامات بیجااست و مانند نوشته های امروزی کسانیکه صرف به اساس عقده های شخصی و فامیلی مینویسند ترتیب یافته است. ضمناً باید یاد آور شوم که با نظراکثریت مردم در باره اعلیحضرت محمدظاهرشاه موافق نیستم. بعقیده اینجانب ، دوران چهل ساله محمدظاهرشاه یک دوران طلايی بود که افغانستان شاید تا ابد آنرا بخواب هم نبیند. در روی زمین شاید یګانه کشوری بوده است که بودیجه سالانه وزارت معارفش از همه وزارتخانه ها، بشمول وزارت دفاع، برتری داشت. اګر اعلیحضرت مرحوم حایز هیچ صفات خوب دیګری نباشد همین یک صفت معارف دوستی او همه نواقص شخصیت او، اګر فرض کنیم داشته بوده است، زیر سایه قرار میدهند.
اینکه مرحوم عبدالحی حبیبي، بنا بر دلایل نامعلوم یا معلوم، از وطن خود فرار نمود و نه تنها به ملک بیګانه بلکه به ملک دشمن افغانستان پناهنده شد و در آنجا بر ضد نظام آل یحیی تبلیغات رادیویی نمود و در خاک دشمن افغانستان جمهوریت را اعلان نمود و برضد اعلیحضرت نادرشاه کتاب مملو از افتراآت را به نشر سپرد و بعد از عودت به وطن کسی اورا نګفت که بالای چشمت آبروست؛ رحمت بر شیر مادر ظاهرشاه و رحمت بر شیر مادران آل یحیی باد. اګر مرحوم حبیبي با هر نظام شاهی چنین دشمني میورزید با همه اعضای فامیلش راهی زندان و جوخه اعددام میشد. رژیم ظاهرشاه نه تنها اورا هیچ سزا نداد بلکه تا آخر عمر خاندان آل یحیی با عزت تمام زیست. پوهاند بود، رییس پښتوټولنه بود، رییس فاکولته ادبیات بود و . . .
اینکه میګویند که اعلیحضرت نادرشاه برای از بین بردن کسی بنام میرسیدهاشم دسیسه نمود و درګوشش چکک انداخت و ازهمان چکک جان به جان آفرین سپرد و شهید شد و بنا بر همین عقده با نادرشاه خصومت میورزد، افترای بیش نیست. آیا این شخص یا اشخاص ګاهی از خود پرسیده اند که وقتی نادرشاه، غلام نبی خان چرخی را مقابل چشم مردم زیر لت و کوب کشته میتوانست. عبدالرحمن لودین را اعدام کرده میتوانست. محمدولی و محمودسامی را کشته میتوانستند و خاندان چرخی را به زندان افګنده میتوانست و ترس از هیچ کسی نداشت این سید هاشم چه قدرت داشت که نادرشاه ازو میترسید و برای از بین بردن او متوسل به دسیسه میشد؟
د دعوت رسنیز مرکز ملاتړ وکړئ
له موږ سره د مرستې همدا وخت دی. هره مرسته، که لږه وي یا ډیره، زموږ رسنیز کارونه او هڅې پیاوړی کوي، زموږ راتلونکی ساتي او زموږ د لا ښه خدمت زمینه برابروي. د دعوت رسنیز مرکز سره د لږ تر لږه $/10 ډالر یا په ډیرې مرستې کولو ملاتړ وکړئ. دا ستاسو یوازې یوه دقیقه وخت نیسي. او هم کولی شئ هره میاشت له موږ سره منظمه مرسته وکړئ. مننه
DNB Bank AC # 0530 2294668 :د دعوت بانکي پته
NO15 0530 2294 668: له ناروې بهر د نړیوالو تادیاتو حساب
Vipps: #557320 : د ویپس شمېره
د دعوت رسنیز مرکز ملاتړ وکړئ
له موږ سره د مرستې همدا وخت دی. هره مرسته، که لږه وي یا ډیره، زموږ رسنیز کارونه او هڅې پیاوړی کوي، زموږ راتلونکی ساتي او زموږ د لا ښه خدمت زمینه برابروي. د دعوت رسنیز مرکز سره د لږ تر لږه $/10 ډالر یا په ډیرې مرستې کولو ملاتړ وکړئ. دا ستاسو یوازې یوه دقیقه وخت نیسي. او هم کولی شئ هره میاشت له موږ سره منظمه مرسته وکړئ. مننه
د دعوت بانکي پتهDNB Bank AC # 0530 2294668 :
له ناروې بهر د نړیوالو تادیاتو حساب: NO15 0530 2294 668
د ویپس شمېره Vipps: #557320 :
Support Dawat Media Center
If there were ever a time to join us, it is now. Every contribution, however big or small, powers our journalism and sustains our future. Support the Dawat Media Center from as little as $/€10 – it only takes a minute. If you can, please consider supporting us with a regular amount each month. Thank you
DNB Bank AC # 0530 2294668
Account for international payments: NO15 0530 2294 668
Vipps: #557320
Comments are closed.