یک مطلب را باید از اول روشن کنم: من با رژیم آخوندی و ملایی از ریشه مخالف هستم. رژیم آخوندی ایران مانند رژیم اسراییل نژاد ْپرست است، آن معامله هایی را که با مهاجرین افغان در ایران کرده است، کمتر از اپارتاید نژادی افریقای جنوبی زمان اپارتاید نیست. اما معصلهٔ ایران- اسراییل -امریکا موضوع جداگانه است که به جیوپولیتیک منطقه و حقوق ملت فلسطین ارتباط دارد. تیوری دشمن دشمن دوست من است در اینجا کاربرد ندارد. در این مقاله می خواهم جنگ دوازده روزهٔ اسراییل با ایران را ارزیابی کرده علل و عواقب آنرا بیان دارم.
تنها ۱۲ روز طول کشید تا قوماندانی عالی قوای مسلح اسرائیل ببیند آن پیروزی کاملی که ادعا میکردند در ساعات اولیه حمله برقآسایشان به ایران به دست آوردهاند، به چیزی تبدیل شده که بیشتر شبیه یک شکست استراتژیک است. این جنگ ۱۲ روزه بدون دستیابی به هیچ یک از سه هدف جنگی اسرائیل به پایان رسید.
هدف اول- ادعای ترامپ مبنی بر اینکه برنامه غنیسازی هستهای ایران به طور کامل و تماماً نابود شده است، ظرف یک روز توسط شاخه اطلاعاتی پنتاگون که بمبافکنهای B-2 را اعزام کرد، کاملاً رد شد. بر اساس اطلاعات فاش شده منتشر شده در CNN و نیویورک تایمز، آژانس استخبارات دفاعی امریکا در یک ارزیابی اولیه دریافت که حملات نظامی ایالات متحده به سه تاسیسات هستهای ایران، اجزای اصلی برنامه هستهای تهران را نابود نکرده و تنها آن را چند ماه به عقب انداخته است. در این گزارش آمده است که بمبهای سنگرشکن ممکن ورود به تونلها را بستهاند، اما ممکن است به محفظههای زیر یکی از مجتمعها، فوردو، که حاوی سانتریفیوژهای چرخان اورانیوم است، برخورد نکرده باشند و هیچکس سرنوشت ۴۰۰ کیلوگرم اورانیوم بسیار غنیشده را به حساب نیاورده است. بر اساس گزارش ایندیپندنت، ما میدانیم که ایران زمان کافی برای جابجایی سانتریفیوژها و اورانیوم غنیشده با غلظت بالا را داشته و رئیس سازمان انرژی اتمی آن قبلاً اعلام کرده بود که ایران مجموعه عمیقتری از سنگرها را در کوهی در جای دیگری ساخته است. به عبارت دیگر، ایرانیها میتوانستند دقیقاً همانطور که بریتانیا در زمان جنگ هنگام حمله به کاونتری رفتار کرد، برای پراکنده کردن تولید، که کلید تلاشهای جنگی بود، رفتار کنند.
هدف دوم- هدف دومی جنگ اسرائیل نابودی کامل زرادخانهٔ راکتهای (موشکهای) بالستیک ایران بود. بدیهی است که آن هم نابود نشده است، زیرا در ساعات پس از اعلام آتشبس توسط ترامپ، ایران بیست و پنجمین امواج از موشکها را فرستاد که چهار اسرائیلی را در بثشبع کشت. اسرائیل در ۱۲ روز آسیب بیشتری از موشکهای ایران خورد نسبت به دو سال موشکهای ساخت حماس یا در واقع ماهها جنگ با حزبالله. اهداف استراتژیک از جمله یک پالایشگاه نفت، یک نیروگاه برق و یک مرکز تحقیقاتی نظامی مورد حمله قرار گرفتهاند. ایران همچنین ادعا کرده است که به تأسیسات نظامی اسرائیل حمله کرده است، اگرچه رژیم سانسور سختگیرانه اسرائیل، تأیید این ادعاها را دشوار میکند.
در عرض ۱۲ روز، اسرائیلی ها با خسارات زیادی به مجتمعهای آپارتمانها، که قبلا مانند آن فقط توسط طیارات اسرائیلی به غزه و لبنان وارد گردیده بود، دست و پنجه نرم کردهاند و این اتفاق مانند یک شوک بود. مردم اسراییک دیدند که دولت اسراییل نمیتواند آنها را محافظت نماید. و در نهایت، هدف سوم- رژیم ایران هنوز پابرجاست. اگر بخواهیم دقیقتر بگوییم، ملت ایران از خشم خود نسبت به نیرنگ و تجاوز بیدلیل اسرائیل و آمریکا، دور رژیم جمع شدهاند.
دستاورد بزرگ دیگر بنیامین نتانیاهو، صدراعظم اسرائیل، یعنی کشاندن ایالات متحده به جنگ، اکنون مانند جام زهر به نظر میرسد. تا چه مدت دیگر آن بنر «متشکرم، آقای رئیس جمهور»، پس از آنکه ترامپ بریک دستی زودهنگام و عظیمی را بر ماشین جنگی نتانیاهو کشید، در بزرگراه مرکزی تل آبیب بالا خواهد بود. ترامپ جنگ را با رد هرگونه دخالت ایالات متحده در حمله غافلگیرانه اسرائیل به ایران آغاز کرد. وقتی دید که این حمله در حال موفقیت است، سعی کرد خودنمایی کند و گفت که این کار فقط با تکنالوژی ایالات متحده امکانپذیر بوده است. همزمان با ادامه جنگ، ترامپ اظهار داشت که او نیز با تغییر رژیم مخالف نخواهد بود. اما در ۲۴ ساعت پایانی، ترامپ از درخواست تسلیم بیقید و شرط ایران، به تشکر از ایران به خاطر هشدار به ایالات متحده در مورد نیتش برای حمله به پایگاه هوایی العدید در قطر و اعلام صلح، روی آورد.
ترامپ به جاهطلبیهای نتانیاهو برای تبدیل ایران به خرابه یی در حد غزه، به جنگی که تازه آغاز شده بود، پایان داد. و برخلاف غزه، نتانیاهو در موقعیتی نیست که بتواند از اراده رئیس جمهور آمریکا سرپیچی کند، همانطور که همه ما روز سهشنبه دیدیم که ترامپ از دیپلماسی رسانه یی برای جلوگیری از ادامه بمباران پیلوطهای اسرائیلی استفاده کرد. هیچ رئیس جمهور امریکا قبلاً به طور علنی با این زبان با اسرائیل صحبت نکرده بود. ترامپ میخواست تور پیروزی خود را که قرار بود در لاهه در ناتو داشته باشد، به دست آورد و نمیخواست اجازه دهد نتانیاهو آن را خراب کند.
از سوی دیگر، ایران با دستاوردهای استراتژیک از این درگیری بیرون میآید، اگرچه نباید ضربات فوری و صدها تلفاتی را که متحمل شده است، دست کم گرفت. مدافعهٔ هوایی آن نتوانست حتی یک جت جنگی اسرائیلی را سرنگون کند، اگرچه به نظر میرسید که پهپادها را سرنگون کردهاند. جتهای جنگی اسرائیل آزادانه در آسمان ایران پرسه میزدند و استخبارات اسرائیل به عمق سپاه پاسداران و جامعه علمی ایران نفوذ کرده بود. همه اینها شکستهای آشکاری بودند، اما هیچکدام تعیینکننده نبودند. در نهایت، تنها کاری که ایران باید انجام میداد، به قول بریتانیاییهای دهه ۱۹۴۰، این بود که آرام باشند و خاموشانه به راهش ادامه دهد.
این به معنای ارسال مداوم راکتها به سمت اسرائیل بود، با علم به اینکه حتی اگر همه آنها از آسمان سرنگون شوند، کل جمعیت در پناهگاهها پناه میگیرند و ذخایر گرانبها و گرانقیمت موشکهای ضد هوایی پیکان اسرائیل به طور مداوم مصرف میشود. آنچه ایران بدین ترتیب تثبیت کرد، دقیقاً همان چیزی بود که اقتصاد اسرائیل پس از 20 ماه درگیری جنگ فرسایشی در جبهه دوم، نمیتوانست تحمل کند. نتانیاهو به یک ناکاوت سریع ایران نیاز داشت و با وجود شوک و وحشت اولیه، هرگز اتفاق نیفتاد. زیرا در نهایت، این درگیری هرگز در مورد پایان دادن به یک برنامه بمب هستهای نبود که از ابتدا هرگز وجود نداشت. اگر چنین بود، ایران مدتها پیش میتوانست بمب بسازد. این درگیری در اصل بالای دو روایت بود.
روایت اول – حمله حماس در هفتم اکتبر 2023 یک اشتباه استراتژیک بود. هیچ نیرویی که اعراب یا ایرانیان بتوانند جمع کنند، هرگز نمیتواند با قدرت اسرائیل و ایالات متحده که با هم ترکیب شدهاند، یا حتی اسرائیل که به آخرین نسل سلاحها مسلح است، برابری کند. اسرائیل همیشه دشمنان خود را در میدان نبرد شکست خواهد داد، همانطور که در سالهای ۱۹۴۸، ۱۹۶۷، ۱۹۷۳، ۱۹۷۸ و ۱۹۸۲ این کار را کرد. تنها گزینه برای اعراب زیر فشار دیپلماتیک امریکا این است که اسرائیل را به رسمیت بشناسند، که به معنای معامله با آن و واگذاری حل معضلهٔ دولت فلسطین به روزی دیگر است. این دیدگاه با تغییرات مختلف و به طور غیر رسمی توسط همه رهبران عرب و روسای نظامی و امنیتی آنها مطرح میشود.
روایت دوم- این است که تا زمانی که دولت اسرائیل به شکل فعلی خود وجود دارد، صلحی نمیتواند وجود داشته باشد. این دولت اسرائیل است که منبع درگیری است، نه حضور یهودیان در فلسطین. مقاومت در برابر اشغال، صرف نظر از اینکه چه کسی پرچم مقاومت را به دست میگیرد تا زمانی که اشغال ادامه دارد، همیشه وجود خواهد داشت. وجود ایران به عنوان رژیمی که اراده اسرائیل برای تسلط را چلنج میدهد، از نیروی موشکی استراتژیک آن مهمتر است. توانایی آن در ایستادگی در برابر اسرائیل و ایالات متحده و ادامه مبارزه، همان روحیهای را نشان میدهد که فلسطینیان در غزه با امتناع از گرسنگی و تسلیم شدن نشان دادهاند. موضع ایران، همانطور که در حال بررسی دور بعدی مذاکرات با ایالات متحده است، تنها میتوانست تقویت شود. اولاً، ایران حق دارد از آمریکاییها تضمین بگیرد که دوباره از مذاکرات کنار نکشند، همانطور که قبلاً دو بار این کار را کردهاند. یک بار زمانی که ترامپ در ماه مئ ۲۰۱۸ از توافق هستهای ایران خارج شد، و بار دیگر در این ماه، با توافق ترامپ به حمله اسرائیل زمانی که استیو ویتکاف، فرستاده خاص امریکا، مستقیماً درگیر مذاکرات با ایرانیها بود.
به گفته منابع آگاه، ویتکاف و ایرانیها در حال بحث در مورد چیزی بودند که به طرز مشکوکی شبیه برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) اولی بود که ترامپ سالها پیش از آن خارج شده بود. امکانات دیگری نیز وجود دارد. عضویت ایران در پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT) به منافع ایران خدمت چندانی نکرده است. این کشور میتواند از این پیمان خارج شود، طوری که مجلس ایران دیروز تصویب کرد، و اکنون انگیزهای قوی برای تولید بمب اتمی برای جلوگیری از تکرار این کار توسط اسرائیل دارد. اما در واقعیت، ایران مجبور نیست فوراً کاری انجام دهد. این کشور تحریمهای فشار حداکثری و یک آخرالزمان ۱۲ روزه را با جدیدترین سلاحهای ایالات متحده پشت سر گذاشته است. نیازی به توافق ندارد زیرا آخرین توافقی که با بارک اوبامه، رئیس جمهور سابق ایالات متحده، مذاکره شد، منجر به کاهش تحریمها نشد. این بار نیز بعید است، زیرا هر چه ترامپ بگوید یا انجام دهد، برای تصویب آن به اکثریت دو سوم در کانگرس نیاز دارد، جایی که طرفداران اسرائیل بیشتر از طرفداران ترامپ حضور دارند. در عین حال، ایران میتواند خساراتی را که در این حملات متحمل شده است، بازسازی و ترمیم کند و اگر تجربه گذشته ملاک باشد، قویتر از قبل ظاهر خواهد شد. برای اسرائیل، ترازنامه جنگ ۱۲ روزه قطعاً متناقض است. بله، نشان داده است که مشتش میتواند تا ۱۲۰۰ کیلومتر و فراتر از آن امتداد یابد.
اما نه، اسرائیل یک هژمون نظامی منطقهای نیست و نمیتواند شکل آینده شرق میانه را تعیین کند. بهایی که باید بپردازد بالاست. راکت های ساخت حماس را با راکت های بالستیک ایران عوض کرده است. دشمن غیرمستقیمی را که از نیروهای نیابتی استفاده میکند با دشمن مستقیمی عوض کرده است که اکنون هیچ تردیدی در نگه داشتن کل نفوس اسرائیل در پناهگاههای خود ندارد. رویای مادامالعمر نتانیاهو برای کشتن اژدهای ایرانی ممکن است بیش از حد دور از دسترس بوده باشد.
27 جون 2025
د دعوت رسنیز مرکز ملاتړ وکړئ
له موږ سره د مرستې همدا وخت دی. هره مرسته، که لږه وي یا ډیره، زموږ رسنیز کارونه او هڅې پیاوړی کوي، زموږ راتلونکی ساتي او زموږ د لا ښه خدمت زمینه برابروي. د دعوت رسنیز مرکز سره د لږ تر لږه $/10 ډالر یا په ډیرې مرستې کولو ملاتړ وکړئ. دا ستاسو یوازې یوه دقیقه وخت نیسي. او هم کولی شئ هره میاشت له موږ سره منظمه مرسته وکړئ. مننه
د دعوت بانکي پتهDNB Bank AC # 0530 2294668 :
له ناروې بهر د نړیوالو تادیاتو حساب: NO15 0530 2294 668
د ویپس شمېره Vipps: #557320 :
Support Dawat Media Center
If there were ever a time to join us, it is now. Every contribution, however big or small, powers our journalism and sustains our future. Support the Dawat Media Center from as little as $/€10 – it only takes a minute. If you can, please consider supporting us with a regular amount each month. Thank you
DNB Bank AC # 0530 2294668
Account for international payments: NO15 0530 2294 668
Vipps: #557320
Comments are closed.