تاریخیگری به زبان ساده؛ عقبگرد به دورانهای موهوم طلایی است. دورانهای بسیار دور که سر بر دامن اساطیر شکوهمند و منزه میرسید. تاریخیگری، بازگشت یک گروه یا جامعهی غرقه در مشکلات، معضلات و پتیاره گیهای گوناگون به زعامت روشنفکران تاریخیگرا به گذشتههای خیلی دور است که در آن همه چیز خوب بوده و قوم گیر کرده در حضیض فلاکت امروزی ما در آن صاحب تمدن، دولت، فر و شکوه بوده است. حالا چرا گذشتههای خیلی دور؟ چون دربارهی گذشتههای نزدیک، جعل چنین اوتوپیای شکوهمند، ناممکن است، اما هر چه در افق تاریخ دورتر رویم، تبدیل خیالبافیهای کودکانه به تاریخ و جعل یک پیشینهی شکوهمند ممکن و مقدور میشود و بهتر میتوان آن را به مردم هاج و واج مانده در سردرگمی و بلاتکلیفی زمان و وضعیت حال، باوراند. هر جامعهای که تاریخیگری در آن ظهور و رشد میکند و رونق مییابد، بیتردید در وضعیت نابهسامانی به سر میبرد. این یک قانون روانشاسی اجتماعی است؛ زیرا درد و رنج چنین جامعهای از آستانهی تحمل آن فراتر میرود و تاریخیگری یک مامن، یک مسکّن و یک تشفّی و خلسهی روحی- روانی برای رهایی از این رنج درک پتیاره گی، بد اندامی و ناتوانی خویش است.
زمانی که ممالک محروسه در قعر چاه ویل فلاکت و نابهسامانی دست و پا میزد، ارتجاع تاریخیگری ایرانشهری ظهور کرد و با جعل یک پرترهی زیبا و جذاب از دنیای موهومی به نام «ایران باستان» کوشید تا مردمان پراکندهای را که به ضرب و زور رضاخان میبایست خود را یک نژاد و یک ملّت احساس کنند، مات و مبهوت این گذشتهی پُر عظمت کرده و با تزریق اعتماد بهنفس کاذب در آن ها، یک کشور و یک ملت متحد و قدرتمند ایجاد کند؛ اما پنجاه سال از آغاز این پروژه نگذشته بود که این حُباب ترکید و واقعیتهای تلخ، همهی آن موهومات را با سرعتی خارج از باور در هم کوبید و روبید؛ زیرا ملتسازی بر اساس موهومات، تاثیری جز به تاخیر انداختن آغاز راه واقعبینانهی ترقی یک جامعه، هیچ نقش و تاثیری در سرنوشت آن ندارد. این هم یک قانون است. راه ترقی و رستگاری یک جامعه از درک دقیق و درست واقعیتهای جاری و تلاش برای قدم برداشتن به سوی آینده آغاز میشود؛ نه بازگشت به گذشتههای موهوم و تخدیر شدن در خلسهی اعصار طلایی برساخته.
جوامع تاریخیگرا همواره به جای اندیشیدن به آینده و جست و جوی راه فلاح در آن، به گذشتهای موهوم میاندیشند و به حد افراط از آن سخن میگویند. تاریخ مصرف تفکر تاریخیگرای ایرانشهری و مسلک پانایرانیسم منقضی شده و در دوران احتضار است؛ اما آنتیتزهای آن تازه در حال قوت گرفتناند. آنتیتزهای آن دقیقاً مانند آن، پارادایمهای تاریخ قومی یا ملیاند در بین اقوام یا ملل ایرانی، بهویژه ما ترکها، عربها، کردها، بلوچها و ترکمنها. در بین روشنفکران اقوام یا ملل نامبرده، شور و همهمهی تاریخ بهپاست! تاکنون تاریخ ما انکار شده و اکنون وقت آن است که دست به کار شویم و تاریخ ملی خود را بنویسیم و ملتمان را بر اساس آن بیدار و منسجم کنیم.
در این که تاریخ واقعی ایرانیان در صد سال اخیر تحریف و انکار شده، حرفی نیست، اما اکنون که ما به این حقیقت پی بردهایم، گفتمان و پارادیم تاریخ مورد نظر ما چیست؟ آیا از آگاهی، عقلانیت و سواد تاریخی لازم برای به زیر سوال بردن مبانی ایدئولوژیک پانایرانیسم و گفتمان تاریخی آن، برخوردار هستیم؟ یا تنها با بنیان نهادن مسلک ایدئولوژیکی جدید بر اساس تاریخی برساخته، به جنگ ایدئولوژی پان ایرانیسم میرویم؟ عقلانیت در برابر عصبیت یا عصیبتی جدید در برابر عصبیت در حال احتضار؟ اندکی درنگ و تامل در چیستی هویت و رابطهی واقعی و منطقی آن با تاریخ؟ یا ورود کور کورانه در ماراتن نفسگیر مسابقهی قدمتتراشی و اثبات حق تقدم تاریخی؟
د دعوت رسنیز مرکز ملاتړ وکړئ
له موږ سره د مرستې همدا وخت دی. هره مرسته، که لږه وي یا ډیره، زموږ رسنیز کارونه او هڅې پیاوړی کوي، زموږ راتلونکی ساتي او زموږ د لا ښه خدمت زمینه برابروي. د دعوت رسنیز مرکز سره د لږ تر لږه $/10 ډالر یا په ډیرې مرستې کولو ملاتړ وکړئ. دا ستاسو یوازې یوه دقیقه وخت نیسي. او هم کولی شئ هره میاشت له موږ سره منظمه مرسته وکړئ. مننه
د دعوت بانکي پتهDNB Bank AC # 0530 2294668 :
له ناروې بهر د نړیوالو تادیاتو حساب: NO15 0530 2294 668
د ویپس شمېره Vipps: #557320 :
Support Dawat Media Center
If there were ever a time to join us, it is now. Every contribution, however big or small, powers our journalism and sustains our future. Support the Dawat Media Center from as little as $/€10 – it only takes a minute. If you can, please consider supporting us with a regular amount each month. Thank you
DNB Bank AC # 0530 2294668
Account for international payments: NO15 0530 2294 668
Vipps: #557320
Comments are closed.