«چپ نو» و سوسیالدموکراسی در افغانستان:
بازاندیشی در ایدئولوژی و واقعیت اجتماعی
خلاصه
بحث دربارۀ ضرورت یا امکانپذیری «چپ نو» در افغانستان، بازتابی از بحران عمیق سیاسی و فکری در کشور است. در حالیکه احزاب قومی، مذهبی، چپ سنتی، تنظیمهای جهادی و لیبرالـبورژوازی نتوانستهاند پاسخگوی نیازهای عدالت اجتماعی، توسعه و ثبات سیاسی باشند، ایدۀ «چپ نو» بهمثابۀ یک بدیلی اخلاقی و سیاسی در بین مبارزین وطندوست و ترقیخواه مطرح میشود. این مقاله میکوشد با نگاهی تحلیلی و جامعهشناختی، ابعاد نظری و عملی این مفهوم را بررسی کند و نشان دهد که هرگونه احیای اندیشۀ چپ، بدون درک واقعیتهای اجتماعی افغانستان، در حد شعار باقی خواهد ماند. در عین حال، مقاله استدلال میکند که الگوی سوسیالدموکراسی میتواند تجسم عملی و معتدل «چپ نو» در بستر افغانستان باشد.
۱. مقدمه
در دهههای اخیر، گفتمانهای سیاسی افغانستان دچار نوعی فرسایش مفهومی شده اند. اصطلاحات چون دموکراسی، عدالت، آزادی و مشارکت سیاسی، بیشتر به شعارهایی تهی بدل گشتهاند تا مفاهیمی نظری و کارآمد. در چنین فضایی، بازخوانی ایدئولوژی چپ و طرح ایدۀ «چپ نو» از سوی برخی روشنفکران، پاسخی به ناکامی جریانهای سنتی، تنظیمی، مذهبی و قومی است. این دیدگاه، در عین حال، تلاشی برای احیای آرمان عدالت اجتماعی و بازتعریف رابطه میان دولت، جامعه و اقتصاد است.
۲. شرایط جهانی و داوریهای ایدئولوژیک
طرفداران «چپ نو» معمولاً استدلال میکنند که نظامهای سرمایهداری و دموکراسیهای لیبرال در سطح جهانی به بنبست و زوال رسیدهاند. افزایش شکاف طبقاتی، تمرکز ثروت در دست اقلیتی کوچک، بحران محیط زیست، و فروپاشی مشروعیت سیاسی، به باور آنان نشانههای شکست نظام موجود است.
با این حال، از دید تحلیلی، این داوری بیشتر جنبهی ایدئولوژیک و اشتهای فردی دارد تا جامعهشناختی. سرمایهداری جهانی، علیرغم بحرانهای متناوب، توانسته است با بازسازی درونی، از طریق اقتصاد دیجیتال، تنظیم بازار، و سیاستهای رفاهی، بقا یابد. همچنین، دموکراسی لیبرال هنوز فراگیرترین و پایدارترین شکل حکومت در جهان معاصر است. از اینرو، سخن گفتن از «ورشکستگی کامل» این نظامها نوعی مبالغهی نظری است.
۳. بستر اجتماعی افغانستان و محدودیتهای ساختاری
بحران افغانستان در سطحی متفاوت از بحران نظام جهانی قرار دارد. جامعهای که هنوز از دولت مدرن، نظام اقتصادی مؤلد، و نهادهای مدنی باثبات برخوردار نیست، بیش از هر چیز به بازسازی ساختارهای نهادی نیاز دارد که رفتار افراد و گروهها را در جامعه هدایت، محدود یا تثبیت میکنند. ضعف فرهنگ سیاسی، غلبۀ روابط قومی و سنتی، و نبود اجماع ملی پیرامون مفهوم دولت، از موانع اصلی شکلگیری هر نوع گفتمان سیاسی نو است.
در چنین وضعیت، هر ایدئولوژی؛ اعم از چپ، راست یا لیبرال؛ اگر نتواند با واقعیتهای تاریخی و فرهنگی جامعه پیوند برقرار کند، محکوم به شکست است. از این منظر، طرح «چپ نو» زمانی معنا مییابد که از قالب شعار بیرون آمده و بر مبنای تحلیل علمی از ساختار اجتماعی افغانستان بازتعریف شود.
۴. چپ نو و الگوی سوسیالدموکراسی: راهی واقعگرایانه برای افغانستان
اگر قرار باشد «چپ نو» در افغانستان معنا و کارکردی واقعی پیدا کند، ناگزیر باید به سوی سوسیالدموکراسی گرایش یابد؛ الگویی که توانسته است در بسیاری از جوامع، میان عدالت اجتماعی و آزادی سیاسی تعادل برقرار کند.
سوسیالدموکراسی برخلاف چپ کلاسیک، بر اصلاحات تدریجی بهجای انقلاب، و بر دولت رفاه و اقتصاد مختلط بهجای مالکیت کامل دولتی تأکید دارد. در این نگرش، دولت نقش تنظیمکننده و ناظر دارد، نه مالک مطلق. آزادیهای فردی، حقوق بشر، و دموکراسی پارلمانی ارکان اساسی آن بهشمار میروند.
در جوامعی چون افغانستان، که ساختار طبقاتی شکننده و نظام اقتصادی وابسته دارند، سوسیالدموکراسی میتواند الگویی میانه و کارآمد باشد. این دیدگاه میکوشد بدون نفی بازار و بخش خصوصی، با استفاده از سیاستهای مالیاتی، بیمۀ اجتماعی و خدمات عمومی، شکاف طبقاتی را کاهش دهد و عدالت را در سطح فرصتها و خدمات اجتماعی برقرار کند. چنین مدلی از سیاست، بهجای تفرقهٔ قومی یا سلطۀ ایدئولوژیک، بر همبستگی ملی و مشارکت عمومی تکیه دارد.
در همین چارچوب، «چپ نو» در افغانستان میتواند با نقد تجربهٔ اقتدارگرای چپ کلاسیک- از جمله حزبمحوری، تمرکز قدرت، و وابستگی ایدئولوژیک به بلوکهای خارجی- به الگویی بومی و دموکراتیک از عدالت اجتماعی دست یابد. سوسیالدموکراسی بهعنوان صورت متکامل و انسانیتر چپ نو، میتواند پلی میان عدالت و آزادی، میان سنت و مدرنیته، و میان دولت و جامعه باشد.
در این چشمانداز، چپ نو نه نیرویی ضد دین است و نه ضد بازار، بلکه مدافع جامعهای انسانیتر، اخلاقیتر و دموکراتیکتر است. این رویکرد، اگر با تحلیل علمی و شناخت واقعیتهای افغانستان همراه شود، میتواند پایهگذار گفتمان سیاسی تازهای در کشور گردد- گفتمانی که عدالت را از مسیر دموکراسی و مشارکت اجتماعی دنبال میکند، نه از راه زور و تمرکز قدرت.
۵. نتیجهگیری
تحول سیاسی در افغانستان نیازمند ایدئولوژیهای وارداتی نیست، بلکه نیازمند بازاندیشی در تجربهی زیستهی جامعه است. چپ نو، در صورتی که بر مبنای الگوی سوسیالدموکراتیک بازتعریف شود، میتواند هم ارزش عدالت را پاس دارد و هم آزادی را محترم بشمارد. سوسیالدموکراسی، برخلاف نسخههای انقلابی و اقتدارگرای گذشته، از درون نظام دموکراتیک و با تکیه بر مشارکت مردمی عمل میکند؛ ازاینرو میتواند در شرایط بحرانی و چندپارهٔ افغانستان، بهعنوان راهی واقعگرایانه و صلحآمیز برای اصلاح اجتماعی و بازسازی ملی مطرح گردد. چپ نو در شرایط میهن ما اگر بخواهد واقعاً «نو» باشد، باید به چنین مسیر میانه، علمی و اخلاقی تن دهد- مسیر عدالت از راه دموکراسی، نه از مسیر ایدئولوژی و استعمال سلاح.
07.11.2025
تحول فرهنگ سیاسی؛ کلید طلایی وحدت و ثبات ملی در افغانستان (بخش چهارم و آخری)
د دعوت رسنیز مرکز ملاتړ وکړئ
له موږ سره د مرستې همدا وخت دی. هره مرسته، که لږه وي یا ډیره، زموږ رسنیز کارونه او هڅې پیاوړی کوي، زموږ راتلونکی ساتي او زموږ د لا ښه خدمت زمینه برابروي. د دعوت رسنیز مرکز سره د لږ تر لږه $/10 ډالر یا په ډیرې مرستې کولو ملاتړ وکړئ. دا ستاسو یوازې یوه دقیقه وخت نیسي. او هم کولی شئ هره میاشت له موږ سره منظمه مرسته وکړئ. مننه
د دعوت بانکي پتهDNB Bank AC # 0530 2294668 :
له ناروې بهر د نړیوالو تادیاتو حساب: NO15 0530 2294 668
د ویپس شمېره Vipps: #557320 :
Support Dawat Media Center
If there were ever a time to join us, it is now. Every contribution, however big or small, powers our journalism and sustains our future. Support the Dawat Media Center from as little as $/€10 – it only takes a minute. If you can, please consider supporting us with a regular amount each month. Thank you
DNB Bank AC # 0530 2294668
Account for international payments: NO15 0530 2294 668
Vipps: #557320

Comments are closed.