Browsing Category

صفحه دري

پروردګار عشق

پروردگار عشق می‌خواهم با انسانی خوشی‌هایم را سهیم‌سازم که وقتی با او صحبت می‌کنم هیچ فکر و خیال و تصور دیگری در من نش و نمو نکند. من با وقار کامل، با عزت و شرافت بتوانم انسانیت و…

تاریخچه مختصر پوهنتون کابل

پوهنتون کابل ۹۱ سال قبل از امروز در ماه مارچ تأسیس گردید تاریخچه مختصر پوهنتون کابل و پوهنځی طب اساس و بنیاد مؤسسات عالی تحصیلی با تأسیس پوهنځی طب کابل گذاشته شد. با توجه و…

چرا باید اثار ادبي بخوانیم

معمولآ وقتی ما از یک سفر دورن کشوری(ولایتی) و یاهم خارجی بر می گردیم، خیلی علاقه و هیجان داریم تا درباره رخ داد های سفر خویش به اعضای فامیل و دوستان مان قصه کنیم . از مکان های…

حکومت شش ماه

رادیو داشت از چهار ماه شدن دولت کنونی خبر می‌داد. سخنان مادر احمد در ذهنم انعکاس کرد که از زبان شوهرش نقل می‌نمود: این دولت ماندنی‌ است و خدا می‌داند چی روزهای را ببینیم. اما…

رابطه من با خداوند

رابطه من با خداوند زمانی که حرف از داشتن ایمان میزنیم و به خداوند باور داریم، باید دقت کنیم، تا رابطه ما با خداوند سالم باشد. • صداقت شرط اول در رابطه برقرار کردن با خداوند است،…

یک روزگدایی

از فقر مینویسم با دستان خالی همیشه درد و رنج ناشی از فقر و تنگدستی مرا رنجور ساخته است، از اینرو خواستم یکروز را به عنوان یکی از گدایان زندگی کنم و دنیای پر غم و غصه آنها را…

از کار برګشتم

سر کوچه‌ای که به خانه‌مان منتهی می شد از ماشین پیاده شدم و بی‌درنگ به سمت‌خانه‌حرکت کردم. همین‌طور بی‌حال از کوچه‌می‌گذشتم که گربه‌ای بطور بسیار عجيبی از کنارم‌جست‌زد. فکر کردم…

سفر نا تمام

نام من زینب است. در خانواده هفت نفری در یکی از مخروبه های کابل زندگی داشتم، پدرم دست فروش روی جاده بود و مادرم هم برای پاک کاری در خانه های مردم میرفت تا شب و روز ما سپری شود و…