زمانی‌که طالبان محافظت می‌کند و ایران اخراج

نویسنده: احمد فواد ارسلا

123

در سال ۲۰۰۱، پس از بمباران ایالات متحده و سقوط رژیم طالبان، بیش از دو هزار زندانی طالبان در بیابان‌های دشت لیلی در شمال افغانستان در کانتینرهای فلزی انداخته شدند و زیر آفتاب سوزان خفه گردیدند. آنان تسلیم شده بودند ، بی‌سلاح و مغلوب ، اما باز هم به قتل رسیدند. این کشتار به فرمان جنگ‌سالار افغان، عبدالرشید دوستم، و توسط ملیشای خصوصی او صورت گرفت. این یک نبرد نبود؛ انتقامی بود بزدلانه در نقاب قدرت. اجساد در قبرهای بی‌نام دفن شدند، زیر ریگ و سکوت.

این جنایت، سمبول سقوط اخلاقی جنگ‌سالارانی بود که پس از مداخله نظامی امریکا به قدرت رسیدند. اما بالاتر از آن، نمونه ای نیز بنا گذاشت: اینکه جان افغان‌ها ، بخصوص فقرا، گمنام‌ها، و دهاتیان،  می‌تواند بی‌هیچ عواقبی قربانی شود.

اکنون، پس از نزدیک به یک ربع قرن، رنج افغان‌ها بار دیگر دفن می‌شود ، نه در جوزجان، بلکه  در سرحد غربی، در جمهوری اسلامی ایران. در ماه جون ۲۰۲۵، پس از حملات تحقیرآمیز هوایی اسرائیل بر تأسیسات اتمی و نظامی ایران، جمهوری اسلامی به‌جای پاسخ موثر به مهاجمان، خشم خود را بر ضعیف‌ترین قشر درون سرحداتش فرود آورد: مهاجران افغان.

صدها هزار افغان ،شاید نزدیک به یک میلیون نفر ، که برخی در ایران تولد یافته و برخی دیگر دهه‌ها در آن کشور زندگی کرده‌اند، به‌طور جمعی بازداشت، لت‌وکوب و از کشور اخراج می‌شوند. قوای  امنیتی ایران خانه‌ها را تلاشی می‌کنند، خانواده‌ها را از هم جدا می‌سازند، مزدور کاران را لت‌وکوب می‌کنند و مانند زباله از سرحد بیرون می‌اندازند. معاش‌هایشان توسط آن های که اجیر شان کرده بود  ربوده شده، تضمین‌های کرایه‌شان از سوی مالکین ضبط گردیده، و اسناد اقامت قانونی‌شان پاره می‌شود. نه جبرانی هست، نه سیستمی، نه عزتی.

این اخراج نیست؛ این پاک‌سازی پلان شده‌ای‌ست که در پوشش بوروکراسی اجرا می‌شود، اما با خشونت، تحقیر و معافیت کامل.

از همه زننده‌تر، داستانی‌ست که حالا تهران تبلیغ می‌کند: اینکه این کارگران و مهاجران بی‌پناه افغان ، اکثراً بی‌سواد، بی‌مدرک، و در تلاش برای زنده‌مانی ، گویا مقصر شکست‌های استخباراتی و نظامی ایران‌اند. رژیمی که در برابر دقت نظامی اسرائیل تحقیر شده و توان پاسخ مؤثر را ندارد، حالا ضعیف‌ترین انسان‌ها را مقصر می‌داند: پناهندگان بی‌صدا و بی‌دفاع را به‌عنوان جاسوس، خرابکار و منبع شرم خود معرفی می‌کند. اما واقعیت ساده است: افغان‌ها نه بخشی از این جنگ بودند، نه نقشی در شکل‌گیری آن داشتند ،اما امروز باید تاوانش را بپردازند.

این اوج ریاکاری است. رژیمی که خود را مدافع مسلمانان و دشمن ظلم می‌خواند، اکنون مسلمانان دیگر را برای شکست‌های خود مجازات می‌کند. در حالی‌که برای غزه اشک می‌ریزد، کودکان افغان را در مشهد شکنجه می‌کند. از صهیونیزم انتقاد می‌کند، اما مزد کارگران بی‌مدرکی را می‌دزدد که شهرهایش را ساخته‌اند و خانه‌هایش را تمیز کرده‌اند. از وحدت اسلامی سخن می‌گوید، اما افغان‌ها را چون آلودگی‌ای می‌پندارد که باید پاک‌سازی شوند.

و این‌جاست که تضاد تلخ رخ می‌نماید.

همان طالبان که جنگجویان تسلیم‌شده‌شان در دشت لیلی به خاک و خون کشیده شدند، و خودشان نیز در طول جنگ مرتکب جنایات جدی شده‌اند، اکنون همان‌هایی هستند که برای مهاجرین اخراج‌شده از ایران، دهلیزهای بشردوستانه، هماهنگی لوژستیکی و زمینه بازگشت امن فراهم می‌سازند.

در ولایت‌هایی چون نیمروز، هرات و فراه، تاجران افغان، موسسات خیریه محلی و بزرگان قومی همه دست به هم داده ‌اند تا با این بحران انسانی مواجه شوند. موتر های سرویس و حتی لاری های کانتینر از سرحدات مردم را انتقال می‌دهند، مسجدها، گدام‌ها و مهمان‌خانه‌ها به پناهگاه تبدیل شده‌اند. نموسسات غیردولتی و شمار زیادی از تاجران افغان، مواد غذایی، آب، دوا و پول نقد توزیع می‌کنند. این انتقالات در امنیت کامل صورت می‌گیرد ، نه به‌خاطر سازمان‌های بین‌المللی، بلکه به‌دلیل تأمین نظم و امنیت از سوی طالبان، با آن‌که حکومت‌شان در دیگر عرصه‌ها کاستی‌های جدی دارد.

این نوشته دفاع از طالبان نیست. سرکوب زنان، جنایات گذشته و تندروی ایدیولوژیک آنان همه واقعی، جاری و نیازمند تغییر است. اما در این لحظه خاص، طالبان جایی ایستاده‌اند که ایران سقوط کرده است. آنان عزت می‌بخشند، جایی‌که ایران تحقیر می‌کند.

ایران، که از سوی دشمن خارجی تحقیر شده، برای حفظ آبرو به‌جای پذیرش مسؤولیت، ضعیف‌ترین و بی‌صدا‌ترین انسان‌ها را قربانی می‌کند. به‌جای شجاعت، خشونت را انتخاب کرده و پوچی شعارهای خود را آشکار ساخته است.

در حالی‌که مقام‌های ایرانی بیانیه‌های تند علیه اسرائیل می‌نویسند، این تاجران افغان در قندهار و هرات‌اند که مصارف کمپل‌ها را پرداخت می‌کنند. در حالی‌که ملاهای ایرانی در خطبه‌ها از وحدت اسلامی سخن می‌گویند، این والیان طالبان در هرات‌اند که راه‌های امن بازگشت خانواده‌ها را فراهم می‌سازند. آنان که زمانی دفن شده بودند، امروز زمینه‌ساز زندگی‌اند.

افغان‌ها بارها قربانی خیانت شده‌اند ،از سوی جنگ‌سالاران، قدرت‌های خارجی، همسایگان، و حتی مسلمانان. اما در پایداری‌شان، در حافظه‌شان از فجایع گذشته مانند دشت لیلی، و در ایستادگی‌شان در برابر تبعید، حقیقتی را آشکار می‌سازند: در این منطقه، عدالت به‌ندرت از بالای جایگاه های قدرت صادر می‌شود ، اما گاهی، تنها گاهی، از زیر خاک های تحقیر سر بلند می‌کند.

ترمپ، طالبان و بگرام: معامله‌ای که می‌تواند معادله را تغییر دهد

 

د دعوت رسنیز مرکز ملاتړ وکړئ
له موږ سره د مرستې همدا وخت دی. هره مرسته، که لږه وي یا ډیره، زموږ رسنیز کارونه او هڅې پیاوړی کوي، زموږ راتلونکی ساتي او زموږ د لا ښه خدمت زمینه برابروي. د دعوت رسنیز مرکز سره د لږ تر لږه $/10 ډالر یا په ډیرې مرستې کولو ملاتړ وکړئ. دا ستاسو یوازې یوه دقیقه وخت نیسي. او هم کولی شئ هره میاشت له موږ سره منظمه مرسته وکړئ. مننه

DNB Bank AC # 0530 2294668 :د دعوت بانکي پته 
 NO15 0530 2294 668: له ناروې بهر د نړیوالو تادیاتو حساب
Vipps: #557320 : د ویپس شمېره 

  Donate Here

 

 

د دعوت رسنیز مرکز ملاتړ وکړئ
له موږ سره د مرستې همدا وخت دی. هره مرسته، که لږه وي یا ډیره، زموږ رسنیز کارونه او هڅې پیاوړی کوي، زموږ راتلونکی ساتي او زموږ د لا ښه خدمت زمینه برابروي. د دعوت رسنیز مرکز سره د لږ تر لږه $/10 ډالر یا په ډیرې مرستې کولو ملاتړ وکړئ. دا ستاسو یوازې یوه دقیقه وخت نیسي. او هم کولی شئ هره میاشت له موږ سره منظمه مرسته وکړئ. مننه

د دعوت بانکي پتهDNB Bank AC # 0530 2294668 :
له ناروې بهر د نړیوالو تادیاتو حساب: NO15 0530 2294 668
د ویپس شمېره Vipps: #557320 :

Support Dawat Media Center

If there were ever a time to join us, it is now. Every contribution, however big or small, powers our journalism and sustains our future. Support the Dawat Media Center from as little as $/€10 – it only takes a minute. If you can, please consider supporting us with a regular amount each month. Thank you
DNB Bank AC # 0530 2294668
Account for international payments: NO15 0530 2294 668
Vipps: #557320

Comments are closed.