Browsing Category

کلتور و ادب

چرا باید اثار ادبي بخوانیم

معمولآ وقتی ما از یک سفر دورن کشوری(ولایتی) و یاهم خارجی بر می گردیم، خیلی علاقه و هیجان داریم تا درباره رخ داد های سفر خویش به اعضای فامیل و دوستان مان قصه کنیم . از مکان های…

حکومت شش ماه

رادیو داشت از چهار ماه شدن دولت کنونی خبر می‌داد. سخنان مادر احمد در ذهنم انعکاس کرد که از زبان شوهرش نقل می‌نمود: این دولت ماندنی‌ است و خدا می‌داند چی روزهای را ببینیم. اما…

یک روزگدایی

از فقر مینویسم با دستان خالی همیشه درد و رنج ناشی از فقر و تنگدستی مرا رنجور ساخته است، از اینرو خواستم یکروز را به عنوان یکی از گدایان زندگی کنم و دنیای پر غم و غصه آنها را…

از کار برګشتم

سر کوچه‌ای که به خانه‌مان منتهی می شد از ماشین پیاده شدم و بی‌درنگ به سمت‌خانه‌حرکت کردم. همین‌طور بی‌حال از کوچه‌می‌گذشتم که گربه‌ای بطور بسیار عجيبی از کنارم‌جست‌زد. فکر کردم…

سرو آزاد

زنده گی با چهره هایش: زشت و زیبا؛ بگذرد موج شادی، موج غم؛ چون موج دریا بگذرد روز هایش آفتابی یا گهی ابری و تار گه به گرما گه به سرما؛ از سر ما بگذرد زخم اگر بردل رسد یا برجگر…

گذشت روزگار (داستان کوتاه)

پدرم بعد از مدتی زیادی چپن ره دار سبز و کلاه  قرقلی اش را پوشیده بود که در زیر چراغهای  رنگه منطقه ی جشن و چمن حضوری به او شکو و جلال خاص داده بود. پدر ندرتاً این لباسش را میپوشید،…