Browsing Category

صفحه دري

داستان کوتاه اولین اعتراف

همهٔ مشکلات از وقتی شروع شد که پدربزرگم مرد و مادربزرگم-مادر پدرم-برای زندگی به خانهٔ ما آمد. روابط در یک خانه در بهترین حالت دیوانه‌کننده است و برای بدتر شدن اوضاع، مادربزرگ من…

باشندگان غرب کابل از حکومت خواستار تأمین امنیت بهتر در عاشورا اند

باشندگان غرب کابل از حکومت خواستار تأمین امنیت بهتر در عاشورا اند در آستانه‌ی عاشورا، باشندگان غرب کابل از وزارت امور داخله‌ی حکومت سرپرست امارت اسلامی خواستار تأمین امنیت بهتر در…

شهیدِ

شهیدِ ، منظرِ پاک است گِله من ز دردش سینه صد چاک است گِله من خدا فردوس را ، سازد نصیب اش کنونش ، خفته بر خاک است گِله من چو سر ، بر کف گرفت آزاد خواهی شهیدِ عشق ، گِله من داد…

سرور و درخت سیب

بود نبود، زیر آسمان کبود، غیر از خدای مهربان، هیچ کس نبود. در یکی از دهکده‌های دور از شهر، خانواده‌ی زندگی می‌کردند که یک پسر و یک دختر داشتند، پسرشان سرور و دخترشان صنوبر نام…