Browsing Tag

عبیدالله نوید

پند زنده گانی

سر اسپ جوانی سوار بودم نی در پروایی خود ونه درغم یار بودم چنان در دشت زنده گانی میدواندم که گر رستم بنزدم آمدی میخواندم چنان اسپ نازنینم در تاخت وتازبود که همچو شیرو عقابی بلند پرواز بود چو طوطی خوش الحان آواز داشتم غروری عقابی…