Browsing Tag

محمد ابراهیم زرغون

 غزل

( پیک اجل ) در کلبه ای ، که بارِ نَفسَ می کشیم ما هر لحظه ، انتظار عسس می کشیم ما پیکِ اجل اگر شکنَد ، عمر و هم نَفسَ این طیلسان بدوشِ قفس ، می کشیم ما محمل کشیم به دوُرِ کمر ، زین جهان خاک با کاروان ، صدای…

( آواره از وطن )

دایم گلُ این بوستان ، شاداب نمی ماند دریاب ضعیفان را ، در وقتِ توانایی باستناد از این بیت و سه مصراع از یک غزل زیبا و موزون و عرفانی و انتباهی حضرت لسان الغیب حافظ شیرین سخن ، این تخمیس کوچک و مختصر و فی البداهه همین دمَ خورد رقم ،…