ادامهٔ شرارت پاکستان  و آیا داکتر غني راه حل است؟ 

داکتر صلاح الدین سعیدی

154

ابعاد، انګیزه و دلایل اقدامات و عملکرد حاکمیت پاکستان در قبال مردم ما و افغانستان در کل و حال برای تغیر نظام و حاکمیت  در افغانستان واضح بود و هستند!

این وضاحت در منطق سخن و شواهد عینی دارند!
پاکستان برای افغانستان حاکمیت قوی متکی به خود نمی خواست و نه میخواهد! دقیقاً پاکستان برای افغانستان هیچ حکومت نمی خواهد!
پاکستان جهاد مقدس مردم افغانستان را برای اهداف خو استفاده کردند ( جهاد افغانستان دفاع پاکستان- ضیاء الحق قانل دهها هزار غرب فلسطین در اردن).
پاکستان جزایر مختلف طالبان را در زمان حضور زمینی آمریکا و … همراه با ټي ټي پي و تمام تروریستان قابل دسترس و ملیشای اردوی خود علیه جمهوریت در افغانستان بسیج کرد و در ظرف ۵۰ سال ګذشته اعمال مشابه را مرتګب شده وقوت داده است.
 ستون پنجم پاکشتان در بین جهاديان و فریب های متعدد سیاسی و تروریستی شان، همراه به دروغهای شاخدار، پر رویی خاص پاکستانی و  مسخره أند!
در آواخر جمهوریت تعداد زیادی از نیرو های سیاسی و نظامی موجود  در جمهوریت افغانستان از نیرو های شمال را فریب کشنده دادند که دیګر از جمهوریت دفاع نه کنند و تأکید داشتند که در آیندهٔ افغانستان بعد از جمهوریت ایشان ( عدهٔ زیادې از دزدان سر ګردنه)، و طالبان شریک خواهند بود! در بهبوحهٔ سقوط جمهوریت سفر عدهٔ زیادی از ین رهبری نیرو های شمال به پاکستان، اظهارات علنی مقامات از جمله  جنرالان و ملکیان بلند پایهٔ پاکستان، به شمول صدراعظم عمران خان، اقرار صریح  خنجاني معاون د. عبدالله عبدالله، اعترافات اخیر علنی سفرکننده های طیاره به پاکستان، در بهبوحهٔ سقوط جمهوریت و عمل کرد عینی پاکستان و تجارب ګذشته ای ایشان در بیشتر از ۵۰ سال أخیر در قبال افغانستان،  و اینکه پاکستان میداند در ملک غیر به صورت غیر مشروع ایجاد شده و ترکیب نا متجانس  و غیر طبعی به نام پاکستان و بالاخره تجارت پردر آمد خون و باروت، ترور و دهشت پاکستان و … همه و همه هیچ شک و تردید در تخلفات و عملکرد واضح ضد افغانی و ضد افغانستان از جانب پاکستان نمی ماند
 در عملکرد أخیر پاکستان در قبال طالبان افغان مبنی بر تلاش مجدد نظام براندازی پاکستان در افغانستان شک و تردید داشتن و یا آنرا مشکوک خواند برداشت درست از قضایا نیست!
درین رابطه با سبک و سنګین کردن مسایل له ضد ترور، دهشت و تجاوز خارجی دشمن پاکستان قرار ګرفتن وجیبه هست!
شک و تردید در مورد دشمنی تاریخی حکام پاکستام در قبتل افغانستان خامی سیاسی و یا اجیر بودن دشمن هست!
برداشت درست نیست که ګویا پاکستان حالا به اشتباه خویش در قبال پشتیبانی از طالبان حال متوجه شده که ګویا ترور و دهشت و صدور آنرا باید نمی کرد و این سیاست را ګویا حالا اشتباه میداند! پاکستان میدانست و میداند چه میکند، ولی محاسبات اش اینبار به خطاء رفت و دارد که این آتش ریش خودش را ګرفته!
این پاکستان بود و هست که تورخم را به میل خود باز و بسته میکند و حال افغانستان الترناتیف دارد و باز کردن باید بدون بسته کردن با نظارت ناظران جهانی  توافق شود! در غیر آن دروازه تا سقوط غدهٔ سرطانی به نام پاکستان باید بسته بماند!
پاکستان ایجاد ترور و دهشت را در تبانی با جهان در زمان جنګ سرد و به دستور ابرقدرت های جهان کرد، در ایجاد جلسات مؤسس جنبش طالبان و یا بهتر بګویم در تقویت و رونق دادن حرکت طالبان قرار اظهارات افراد دست اول، تیم جناب حامد کرزی ( برای من در یک مصاحبه رویاروی تایید شده! بعد از سقوط حاکمیت جانبدار روسها در افغانستان و سقوط دادن ح حزب د خ ا ، در افغانستان و جهت حل ( قلع و قمع کردن ) مجاهدین کشورهای عربی که درد سری برای کشور های عربی و از جمله حاکمیت متحابهٔ عربستان سعودی بود، پروژهٔ پول سعودی، برنامهٔ امریکایی و مجری بودن پاکستان روی دست ګرفته شد و حرکت طالبان به توافق و یا عدم توافق طالبان تقویت شد تا مجاهدین سرکش و خطرناک برای کشورهای عربی و خانوادهٔ آل سعود، مهار، جهادیون کشور های عربی خطر برای حکومات متحابه،  قلع و قمع و  نیروی جهادی قابل کنترول برای اهداف بعدی در افغانستان و منطقه تقویت  شود!
استدلال تروریستان  خوب و بد را و آن قصهٔ نشست سران استخبارات امریکاء، پاکستان و افغانستان را جناب امرالله صالح خود به یاد دارند و مطبوعاتی ساخته بودند مه پاکستان چه نقش مکار بازی میکرد! تأکید جانب پاکستات که ما تروریست خوب و بد داریم و شما آمریکایان از منطقه میروید و ما هستیم که این نیروها را برای تحقق وظایف سپرده برای شما، بکار خواهیم ګماشت!
پاکستان خطرات بازی با آتش را میدانست و میداند!
پاکستان با ایجاد دهشت و ترور و ټي ټي پي هزاران هزار افراد و اشخاص آزادی بخش ملی پشتون، بلوچ ، سرایکی  و هر شخص غیر مطلوب برای پاکستان را سر به نیست و شهید کرد!
پاکستان توانست در ابتدای حاکمیت دور دوم طالبان در افغانستان با دادن فکر کاذب توانمند شدن طالبان افغان، از ایشان  در  مذاکرات ټي ټي پي با پاکستان در هوتل انترکانتننتال مستند سازی کند و به جهان نشان دهد که مخالفین مسلح پاکستان در همیاری با طالبان افغان أند و این کدام معمای نبود، چون پاکستان این را خود تنظیم کرده بود!
پاکستان خود میداند  که در ۵۰ سال ګذشته خود ترور و دهشت تربیت و به افغانستان و جهان اعزام کرده ولینک تقریبا  هر عمل تروریستی و هزاران ترور و دهشت در افغانستان و جهان،  مستقیم و غیر مستقیم به پاکستان و سیاست پاکستان متوسل شده و داشت و دارد!
حالت چنین آمد که اګر جهان به نسبت حضور خود در افغانستان، دست از سیاست قبلی استعمال دین علیه مخالف برداشت، جزایر قدرت و ترینران  ترور و دهشت در پاکستان تجارت دیګر غیر ازین را در زندګی نمی دانستند و کرنیل امام ها، همان را ادامه دادند که میدانستند و مراجع متقاعد امنیتی به شمول پرویز مشرف این را اقرار دارند! جهان و آمریکا این را خوب میداند!
لذا ادعا کردن که حال پاکستان به آتش میسوزد که خود روشن کرده و قبل نمی دانست و حال فهمید، یک تأکید نادرست و خطاء هست!
عمل کرد آن وقت و این وقتش، کاملاً حسابی، دقیق، سنحیده شده و روشن هست! شک و تردید درآن وجود ندارد! دروغ صریح، بهتان ( ګوینده خود به کذب سخن خود آګاه ) و هیچ شک و تردید در کذاب بودن و دورویه بودن سیاست و عملکردهای پاکستان  نیست!
کار جانب افغانی و خیر خواهان در موارد  یا غلط بود و یا کم کار و در موارد غیر دقیق و غیر مؤثر بود و هست! چرامکار و کذاب ( استابلشمنت پاکستان)  میتواند با کذاب بودن به جسارت و دروغګویی و اعمال شرارت خود ادامه میدهد و نیروهای عدید ملی و وطنخواه کار برای توقف و بی تأثیر کردن نمی تواند؟
یکی ازین عدم دقتها أخیراً تمرکز براین هست که بازګشت داکتر اشرف غني حل معضلات افغانستان هست و یا خیر؟ کي باید از ایشان دعوت کند و این مردم که جناب غنی از دعوت شان صحبت دارذږد ، کجا و چطور میتوانند این دعوت را  به عمل آورند که معضل حل شود؟ خون ریخته شدهٔ سرباز وطن در دفاع از جمهوریت چطور شد که قومندان شان ایشان را به ترحم مخالف بی قومنده ګذاشت و ایشان در موارد این سرباز را ذبح کردند!؟ جواب به این همه سؤال ایجاب تیزس بزرګ عملی میکند اما من به یک مسأله تمرکز میکند و آن:
بازګشت داکتر اشرف غنی  به افغانستان راه حل  
هست و اګر هست در کدام و چه مقامی؟ 
به فهم من بازګشت سخت خطرناک و قبل از همه برای داکتر غنی هک کشنده و هم تأریخی هست! من شخصاً برای شان بازګشت فیزیکی ایشان را  به افغانستان سفارش نمی کنم! نه تنها که پروفیسور محمد اشرف غنی، بلکی هیچ فرد، حزب و مرجع منفرد دیګر و نه طرز تفکر رهبری قوی و دیکتاتوری حاکمیت ساتور نمی تواند مشکل افغانستان را حل کند!
 نه یتیم و بسیر  ګیم باز میراثی، نه خسرش، نه حکام و تفنګ سالار  دیروز و نه امروز.
نه تاجر قوم و زبان دیروزی  و نه هم متکی به ای اس ای پاکستان و نه کباړ کننده های اردوی افغانستان و نه هم خاینین که به خط دیورند ( وجود ندارد) را به رسمیت شناسی و خدمتګذاری به پاکستان کنند!
نه اتکا کننده ها به استخبارات خارجی! ونه هم تکرار بن جدید و نه بازګشت مسلحانهٔ ناممکن امریکا و نه اردوی  و مرتد پاکستان!
خیر چاره چیست؟ 
با توکل به الله  متعال در حل معضل، مشکل و بیرون رفت از تراژیدی موجود ما با استفاده ای مثبت از تجارب ګذشته و ګذشته را برای انتقام نه، بلکې برای آموزش نقادانه ارزیابی کردن و فهمیدن که ما در چار راه این منطقهٔ جهان قرار داشته، موجب و محل اتصال جهان شده میتوانیم،
 اولاً خود و فکر خود را تغیر دهیم.
از خود خواهی و مطلق العنانی، رهبر و زغیم شدن  بګذریم و بدانیم اګر زمانی امریکا به افغانستان حضور نظامی داشت در توافق ایران، روسها و چینایی ها بود و حال دیګر آنزمان و آمریکای یکه تاز وجود ندارد و  نیست!
از جانب دیکر حضور نظامی فزیکی، بقا و خروج غیر مسؤولانه و بازګشت نظامی زمینی امریکا به افغانستان، خطاء ناروا و جنایتکارانه بود و هست!
دوم به عوض تمرکز به تحقق مقاصد و امیال محدود فکری، نظری و حزبی و تحمیل نوع نظام و أهداف دیګر قومی و زبانی و سایر مسایلکه در یک پروسهٔ ملی تدوین قانون اساسی در مطابقت  به ارزشهای اسلامی در چندین مرحله به صورت متداول بعداً تسوید، فیصله و نهایی شود که حق هر هموطن ماست و درین راستا میشود تمام مسایلیکه دردل تنګ ما وجود دارد، در وقت و زمانش بعداً  مطرح و توافق متداول بشری حاص ګردد و در موارد مسودهٔ الترناتیفی را برای ملت در وقت و زمانش پیشکش کرد ولی حال وظایف مقدماتی و آمادی برای ملت سالاری را ولو تحت عدالت عمری اجرا کرد!
عدالت مطلق در دنیای ما  وجود ندارد، باید به صورت نسبی و ملت سالاری و در چوکات ارزشهای اسلامی مانند انتخاب اکثریت مطلق مردم ما تصمیم ګرفته شود!
اما درین مرحله قبل از اینکه افکار، روایات و اندیشه های مختلف خود را به هر قیمت، یکه تاز و یا روش توتالیته و یک حزبی عملی و تحمیل کرد باید اګر در حاکمیت ام اول تا مشروعیت لازم به عملی کردن همان افکار خود متوسل شد که در این مورد  ملت بلامنازعه مواغق هست!
من به تنازل در بقیه موارد متنازع فیها هم سفارش  ندارم، ولی تا زمانیکه  مشروعیت سیاسی لازم متداول را نه ګرفته أم، از تطبیق آن به زور وسایل دولتی باید امتناع کرد! تحصیل و کار زنان از همین جمله أند! از تطبیق مسایل متنازع فیها باید تنازل موقت صورت ګیرد ولی مانند برنامه برای شان میشود، مطرح باقی بماند! ممکن کمی متفاوت هست ولی منطق مشابه دارد که حضرت عمر  رض از تطبیق حد قطع ید برای یک سال منصرف شد!
اصل یک شهروند و یک رأی و حاکمیت قانون بر همه یکسان،  الترناتیف خوبی دیګر با تمام کمی ها و کاستی هایش ندارد! ( تفاصیل دارم)

کار جانب افغانی و خیر خواهان در موارد یا غلط بود و یا کم کار و در موارد غیر دقیق و غیر مؤثر بود و هست! چرامکار و کذاب ( استابلشمنت پاکستان) میتواند با کذاب بودن به جسارت و دروغګویی و اعمال شرارت خود ادامه میدهد و نیروهای عدید ملی و وطنخواه کار برای توقف و بی تأثیر کردن نمی تواند؟
یکی ازین عدم دقتها أخیراً تمرکز براین هست که بازګشت داکتر اشرف غني حل معضلات افغانستان هست و یا خیر؟ کي باید از ایشان دعوت کند و این مردم که جناب غنی از دعوت شان صحبت دارذږد ، کجا و چطور میتوانند این دعوت را به عمل آورند که معضل حل شود؟ خون ریخته شدهٔ سرباز وطن در دفاع از جمهوریت چطور شد که قومندان شان ایشان را به ترحم مخالف بی قومنده ګذاشت و ایشان در موارد این سرباز را ذبح کردند!؟ جواب به این همه سؤال ایجاب تیزس بزرګ عملی میکند اما من به یک مسأله تمرکز میکند و آن:
بازګشت داکتر اشرف غنی به افغانستان راه حل
هست و اګر هست در کدام و چه مقامی؟

به فهم من بازګشت سخت خطرناک و قبل از همه برای داکتر غنی هک کشنده و هم تأریخی هست! من شخصاً برای شان بازګشت فیزیکی ایشان را به افغانستان سفارش نمی کنم! نه تنها که پروفیسور محمد اشرف غنی، بلکی هیچ فرد، حزب و مرجع منفرد دیګر و نه طرز تفکر رهبری قوی و دیکتاتوری حاکمیت ساتور نمی تواند مشکل افغانستان را حل کند!
نه یتیم و بسیر ګیم باز میراثی، نه خسرش، نه حکام و تفنګ سالار دیروز و نه امروز.
نه تاجر قوم و زبان دیروزی و نه هم متکی به ای اس ای پاکستان و نه کباړ کننده های اردوی افغانستان و نه هم خاینین که به خط دیورند ( وجود ندارد) را به رسمیت شناسی و خدمتګذاری به پاکستان کنند!
نه اتکا کننده ها به استخبارات خارجی! ونه هم تکرار بن جدید و نه بازګشت مسلحانهٔ ناممکن امریکا و نه اردوی و مرتد پاکستان!

خیر چاره چیست؟
با توکل به الله متعال در حل معضل، مشکل و بیرون رفت از تراژیدی موجود ما با استفاده ای مثبت از تجارب ګذشته و ګذشته را برای انتقام نه، بلکې برای آموزش نقادانه ارزیابی کردن و فهمیدن که ما در چار راه این منطقهٔ جهان قرار داشته، موجب و محل اتصال جهان شده میتوانیم،
اولاً خود و فکر خود را تغیر دهیم.
از خود خواهی و مطلق العنانی، رهبر و زغیم شدن بګذریم و بدانیم اګر زمانی امریکا به افغانستان حضور نظامی داشت در توافق ایران، روسها و چینایی ها بود و حال دیګر آنزمان و آمریکای یکه تاز وجود ندارد و نیست!
از جانب دیکر حضور نظامی فزیکی، بقا و خروج غیر مسؤولانه و بازګشت نظامی زمینی امریکا به افغانستان، خطاء ناروا و جنایتکارانه بود و هست!

دوم به عوض تمرکز به تحقق مقاصد و امیال محدود فکری، نظری و حزبی و تحمیل نوع نظام و أهداف دیګر قومی و زبانی و سایر مسایلکه در یک پروسهٔ ملی تدوین قانون اساسی در مطابقت به ارزشهای اسلامی در چندین مرحله به صورت متداول بعداً تسوید، فیصله و نهایی شود که حق هر هموطن ماست و درین راستا میشود تمام مسایلیکه دردل تنګ ما وجود دارد، در وقت و زمانش بعداً مطرح و توافق متداول بشری حاص ګردد و در موارد مسودهٔ الترناتیفی را برای ملت در وقت و زمانش پیشکش کرد ولی حال وظایف مقدماتی و آمادی برای ملت سالاری را ولو تحت عدالت عمری اجرا کرد!
عدالت مطلق در دنیای ما وجود ندارد، باید به صورت نسبی و ملت سالاری و در چوکات ارزشهای اسلامی مانند انتخاب اکثریت مطلق مردم ما تصمیم ګرفته شود!
اما درین مرحله قبل از اینکه افکار، روایات و اندیشه های مختلف خود را به هر قیمت، یکه تاز و یا روش توتالیته و یک حزبی عملی و تحمیل کرد باید اګر در حاکمیت ام اول تا مشروعیت لازم به عملی کردن همان افکار خود متوسل شد که در این مورد ملت بلامنازعه مواغق هست!
من به تنازل در بقیه موارد متنازع فیها هم سفارش ندارم، ولی تا زمانیکه مشروعیت سیاسی لازم متداول را نه ګرفته أم، از تطبیق آن به زور وسایل دولتی باید امتناع کرد! تحصیل و کار زنان از همین جمله أند! از تطبیق مسایل متنازع فیها باید تنازل موقت صورت ګیرد ولی مانند برنامه برای شان میشود، مطرح باقی بماند! ممکن کمی متفاوت هست ولی منطق مشابه دارد که حضرت عمر رض از تطبیق حد قطع ید برای یک سال منصرف شد!
اصل یک شهروند و یک رأی و حاکمیت قانون بر همه یکسان، الترناتیف خوبی دیګر با تمام کمی ها و کاستی هایش ندارد!

https://af.dawatmedia24.com/?p=179583

 

د دعوت رسنیز مرکز ملاتړ وکړئ
له موږ سره د مرستې همدا وخت دی. هره مرسته، که لږه وي یا ډیره، زموږ رسنیز کارونه او هڅې پیاوړی کوي، زموږ راتلونکی ساتي او زموږ د لا ښه خدمت زمینه برابروي. د دعوت رسنیز مرکز سره د لږ تر لږه $/10 ډالر یا په ډیرې مرستې کولو ملاتړ وکړئ. دا ستاسو یوازې یوه دقیقه وخت نیسي. او هم کولی شئ هره میاشت له موږ سره منظمه مرسته وکړئ. مننه

د دعوت بانکي پتهDNB Bank AC # 0530 2294668 :
له ناروې بهر د نړیوالو تادیاتو حساب: NO15 0530 2294 668
د ویپس شمېره Vipps: #557320 :

Support Dawat Media Center

If there were ever a time to join us, it is now. Every contribution, however big or small, powers our journalism and sustains our future. Support the Dawat Media Center from as little as $/€10 – it only takes a minute. If you can, please consider supporting us with a regular amount each month. Thank you
DNB Bank AC # 0530 2294668
Account for international payments: NO15 0530 2294 668
Vipps: #557320

Comments are closed.